فیک عشق ناگهانی پارت ۸
فیک عشق ناگهانی پارت ۸
ویو توی راه.. . ات...
منو کوک سوار موتور شدیم همین که سوار شدیم . تعجب کردم چون اولین بار بود که انقدر جذاب میدیدمش،
بعد پنج دقیقه
رفتیم جایی که سئول از زیر اون کوهه دیده میشد، منظرش خیلی خیلی خیلی عالی بود،
اونجا یه خونه کلبه ای بود که ازش خوشم اومد،
ویو کوک همون لحظه
دیدم که آرتینا به اون خونه نگاه میکنه، خوبه کلید خونه رو آورده بودم😌😌 (بله صاحب اون خونه کوک داستان ماست😊😊)
ویو ات
که دیدم یه کلید از جیبش دراورد برد کنار، در همون خونه.
از خفن بودنش به خودم افتخار میکنم که همچین دوست پسری دارم 🥳🥳🥳
برم یکم کرم بریزم
هیهیهیهیهیهی😈😈
ات. کوکی جونم
کوک. جانم
ات. میدونی خیلی خیلی خیلی کیوتی
کوک. نه من، من اصلا کیوت نیستم، من خیلیم خفنم.
ات. ولی از شدت کیوت بودنت میخوام بمیرم
کوک. .......
ات. کوک(سرد)
کوک. ........
ات. کوک/(سرد)
کوک. .........
ات. کوکی جونم، عشقم، نفسم، عزیزدلم، زندگیم، شیرینم، عمرم
کوک........
ات. اشتباه کردم که بهت دلبستم یا عاشقت شدم ، هیچ نباید درخواستتو قبول میکردم اگه بخاطر یه حرف اینطوری میکنی من نمیخوامت . دیگه آرتینا بی آرتینا اشک خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد
خدافظ دلیل زندگیم🥲🥲
کوک . نه نه نه نه نه نه غلط کردم گوه خوردم
تروخدا منو ببخش عزیزمممممممم
(نکته ات وقتی این حرفا رو گفت اول ۳متر از کوک فاصله گرفته بود و حرفاشو میزد)
چون با موتور اومده بودن اتم که موتور سوار بود همون موتورو سوار شد و رفت.
ات یه خونه تکی داره که یونا هم ازش خبر نداره همونجا میره
چون میدونست از کمپانی روی موتور ردیاب وصل کرده بودن موتورو توی پارکینگ گذاشت و سوار تاکسی شدو رفت.
همین که رسید رفت گریع کرد تا صبح اونقدر گریه کرده که آخر سر خودشو با قرص خواب آور خوابوند
ویو کوک.
الن یه هفتس که کیوتچمو ندیدم
فقط دعا دعا میکنم که به سرش خود کشی نزده باشه از اون روز یه خواب راحت نداشتم
یعنی نمیتونم که داشته باشم
ویو ات
از اون روز تصمیم گرفتم که کوک رو فراموش کنم که موفق شدم من چرا باید بخاطر اون
گریه کنم آخه
تصمیم گرفتم که بعد یه هفته خودمو به همه نشون دادم.
وقتی خودمو نشون دادم از رو چهره کوک معلوم بود که چه کار اشتباهی کرده
ویو کوک
اون خودشو بعد یه هفته نشون داد
انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده بود و انگار حالش خوب تر هم شده بود
یعنی. اون واقعا منو فراموش کرده
من چه کاری کردم گوه خودم غلط
ات ویو
همین که دیدمش رفتم کنار گوشش گفتم که
ات. ببین اگه به همه بگی که منو تو با هم فقط یه روز رل بودیم خدا میدونه چه بلایی سرت میارم
کوک. ب.ب. باش.. باشه
ویو کوک
اون منو واقعا فراموش کرده نه نه اون منو دوست داره آره دوست داره..... آخه من مگه بچه قول میزنم
کوک. آآرتینا میشه یه لحظه باهم حرف بزنیم
ات. حتما آقای جئون
ویو توی راه.. . ات...
منو کوک سوار موتور شدیم همین که سوار شدیم . تعجب کردم چون اولین بار بود که انقدر جذاب میدیدمش،
بعد پنج دقیقه
رفتیم جایی که سئول از زیر اون کوهه دیده میشد، منظرش خیلی خیلی خیلی عالی بود،
اونجا یه خونه کلبه ای بود که ازش خوشم اومد،
ویو کوک همون لحظه
دیدم که آرتینا به اون خونه نگاه میکنه، خوبه کلید خونه رو آورده بودم😌😌 (بله صاحب اون خونه کوک داستان ماست😊😊)
ویو ات
که دیدم یه کلید از جیبش دراورد برد کنار، در همون خونه.
از خفن بودنش به خودم افتخار میکنم که همچین دوست پسری دارم 🥳🥳🥳
برم یکم کرم بریزم
هیهیهیهیهیهی😈😈
ات. کوکی جونم
کوک. جانم
ات. میدونی خیلی خیلی خیلی کیوتی
کوک. نه من، من اصلا کیوت نیستم، من خیلیم خفنم.
ات. ولی از شدت کیوت بودنت میخوام بمیرم
کوک. .......
ات. کوک(سرد)
کوک. ........
ات. کوک/(سرد)
کوک. .........
ات. کوکی جونم، عشقم، نفسم، عزیزدلم، زندگیم، شیرینم، عمرم
کوک........
ات. اشتباه کردم که بهت دلبستم یا عاشقت شدم ، هیچ نباید درخواستتو قبول میکردم اگه بخاطر یه حرف اینطوری میکنی من نمیخوامت . دیگه آرتینا بی آرتینا اشک خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد
خدافظ دلیل زندگیم🥲🥲
کوک . نه نه نه نه نه نه غلط کردم گوه خوردم
تروخدا منو ببخش عزیزمممممممم
(نکته ات وقتی این حرفا رو گفت اول ۳متر از کوک فاصله گرفته بود و حرفاشو میزد)
چون با موتور اومده بودن اتم که موتور سوار بود همون موتورو سوار شد و رفت.
ات یه خونه تکی داره که یونا هم ازش خبر نداره همونجا میره
چون میدونست از کمپانی روی موتور ردیاب وصل کرده بودن موتورو توی پارکینگ گذاشت و سوار تاکسی شدو رفت.
همین که رسید رفت گریع کرد تا صبح اونقدر گریه کرده که آخر سر خودشو با قرص خواب آور خوابوند
ویو کوک.
الن یه هفتس که کیوتچمو ندیدم
فقط دعا دعا میکنم که به سرش خود کشی نزده باشه از اون روز یه خواب راحت نداشتم
یعنی نمیتونم که داشته باشم
ویو ات
از اون روز تصمیم گرفتم که کوک رو فراموش کنم که موفق شدم من چرا باید بخاطر اون
گریه کنم آخه
تصمیم گرفتم که بعد یه هفته خودمو به همه نشون دادم.
وقتی خودمو نشون دادم از رو چهره کوک معلوم بود که چه کار اشتباهی کرده
ویو کوک
اون خودشو بعد یه هفته نشون داد
انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده بود و انگار حالش خوب تر هم شده بود
یعنی. اون واقعا منو فراموش کرده
من چه کاری کردم گوه خودم غلط
ات ویو
همین که دیدمش رفتم کنار گوشش گفتم که
ات. ببین اگه به همه بگی که منو تو با هم فقط یه روز رل بودیم خدا میدونه چه بلایی سرت میارم
کوک. ب.ب. باش.. باشه
ویو کوک
اون منو واقعا فراموش کرده نه نه اون منو دوست داره آره دوست داره..... آخه من مگه بچه قول میزنم
کوک. آآرتینا میشه یه لحظه باهم حرف بزنیم
ات. حتما آقای جئون
۵.۵k
۲۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.