ارغوان:نوروزت مبارک پسرم
ارغوان:نوروزت مبارک پسرم
آراد: خیلی ممنون
آرشام: عیدت مبارک
آراد: ممنونم ، حالا که شما به من عیدی دادین اینم عیدی من به شما (یه بامیه سمت آرشام گرفته)
آرشام: خیلی ممنونم
بعدم باهم از مغازه میزنن بیرون دارن باهم راه میرن و میگن و میخندن که یهو صدای شلیک میاد یه پسری که میخوره چهارده پونزده سالش باشه به پاشا شلیک میکنه و پاشا میمیره فرداشم تشیع جنازشه اونجا شهر کوچیکی بود پاشا هم از خانواده ی پولدار خیر بااعتبار بود و خیلی ام مهربون بود واسه همین وقتی مرد کل شهر واسه تشییع جنازه اون جمع شده بودن
الان اکی نیستم ولی بقیشو همین امروز مینویسم💙
آراد: خیلی ممنون
آرشام: عیدت مبارک
آراد: ممنونم ، حالا که شما به من عیدی دادین اینم عیدی من به شما (یه بامیه سمت آرشام گرفته)
آرشام: خیلی ممنونم
بعدم باهم از مغازه میزنن بیرون دارن باهم راه میرن و میگن و میخندن که یهو صدای شلیک میاد یه پسری که میخوره چهارده پونزده سالش باشه به پاشا شلیک میکنه و پاشا میمیره فرداشم تشیع جنازشه اونجا شهر کوچیکی بود پاشا هم از خانواده ی پولدار خیر بااعتبار بود و خیلی ام مهربون بود واسه همین وقتی مرد کل شهر واسه تشییع جنازه اون جمع شده بودن
الان اکی نیستم ولی بقیشو همین امروز مینویسم💙
۴۷۳
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.