𝐏𝐀𝐑𝐓 ³⁹
عمیق مثل دریا ( ᎠᎬᎬᏢ ᏞᏆᏦᎬ ͲᎻᎬ ՏᎬᎪ)𝐏𝐀𝐑𝐓 ³⁹
رفتیم کافه دوست هان برای دوتامون بستنی سفارش داد + هان بابات کاری نکرد . هان: نه اون دم به دقیقه داشت نقشه میکشیده نمیدونم چرا الان هیچ کاری نمیکنه نکنه + نکنه چی .هان: نخواد نقشه هاشو بهم بگه چون جدیدا تو شرکت کار هام زیاد تر شده بند مافیا هم که کم بهش رسیدگی میکنم اینا معنی یه چیزو میده + بابات احتمالا نقشه ی بزرگی رو داره و تو که همش جلوش رو میگیری نمیخاد بفهمی و میخاد جلوش نباشی بخاطر همین باند مافیاییت ضعیف میشه . هان: درسته پس یکاری کنیم اگر بمونه ضعیف شه ما نمیتونیم کمکی کنیم من از مرخصی دو سالم استفاده میکنم + گزینه ی خوبیه
مگه مرخصی دو ساله هم داریم؟ .
هان: من به پدرم گفتم هر وقت خاستم بعد چند سال استراحت کنم باید دوسال مرخصی بدی من از اون استفاده میکنم + خوبه و یه چیزی میخوام نقش بازی کنیم .هان: منظورت چیه + به بچه ها بگو بیاین این کافه.......هان : نقشه مون اینطوریه . سارام: لیا یه پرونده بساز از من که از پنچ سالگی اون پرورشگاه رو هم ترک کردم و بریز رو فلش هان یکی از افرادی رو یواشکی بفرس پرورشگاه که دخترا بودن تا روی کامپیوتر اصلی پرورشگاه باشه اونا بچه ها رو یادشون نمیمونه پس مشکلی نداریم جدیدا سویی دنبال همچین چیزایی در موردمون میگرده از لب خونی مردی که تعقیبمون میکرد فهمیدم قبل از اینکه هاری از اون عمارت برای همیشه بیاد بیرون ¥ براوووو مامان جون تو مخت عالیه . سارام: مطلق به همتونم+ خب بچه ها این نقشمون فردا میریم توی پایگاه هان بیشتر چیز میز اضافه میکنیم اینجا مناسب نیست خوب استراحت کنید هان امروز درخواست مرخصی رو بده تا جایی که میتونی رفتار بابات رو زير نظر داشته باش و دلیل مرخصی رو بگو میخوام بیشتر با دوست دخترم وقت بگذرونم اگر گفت کیه من یه عکس میگیرم من تغییر چهره میدم بهش نشون بده و بگو هر وقت تونستیم به دیدنتون و معرفی میایم . هان : حله....
بعدمدتهااومدمبلهبریمپستبعدی
رفتیم کافه دوست هان برای دوتامون بستنی سفارش داد + هان بابات کاری نکرد . هان: نه اون دم به دقیقه داشت نقشه میکشیده نمیدونم چرا الان هیچ کاری نمیکنه نکنه + نکنه چی .هان: نخواد نقشه هاشو بهم بگه چون جدیدا تو شرکت کار هام زیاد تر شده بند مافیا هم که کم بهش رسیدگی میکنم اینا معنی یه چیزو میده + بابات احتمالا نقشه ی بزرگی رو داره و تو که همش جلوش رو میگیری نمیخاد بفهمی و میخاد جلوش نباشی بخاطر همین باند مافیاییت ضعیف میشه . هان: درسته پس یکاری کنیم اگر بمونه ضعیف شه ما نمیتونیم کمکی کنیم من از مرخصی دو سالم استفاده میکنم + گزینه ی خوبیه
مگه مرخصی دو ساله هم داریم؟ .
هان: من به پدرم گفتم هر وقت خاستم بعد چند سال استراحت کنم باید دوسال مرخصی بدی من از اون استفاده میکنم + خوبه و یه چیزی میخوام نقش بازی کنیم .هان: منظورت چیه + به بچه ها بگو بیاین این کافه.......هان : نقشه مون اینطوریه . سارام: لیا یه پرونده بساز از من که از پنچ سالگی اون پرورشگاه رو هم ترک کردم و بریز رو فلش هان یکی از افرادی رو یواشکی بفرس پرورشگاه که دخترا بودن تا روی کامپیوتر اصلی پرورشگاه باشه اونا بچه ها رو یادشون نمیمونه پس مشکلی نداریم جدیدا سویی دنبال همچین چیزایی در موردمون میگرده از لب خونی مردی که تعقیبمون میکرد فهمیدم قبل از اینکه هاری از اون عمارت برای همیشه بیاد بیرون ¥ براوووو مامان جون تو مخت عالیه . سارام: مطلق به همتونم+ خب بچه ها این نقشمون فردا میریم توی پایگاه هان بیشتر چیز میز اضافه میکنیم اینجا مناسب نیست خوب استراحت کنید هان امروز درخواست مرخصی رو بده تا جایی که میتونی رفتار بابات رو زير نظر داشته باش و دلیل مرخصی رو بگو میخوام بیشتر با دوست دخترم وقت بگذرونم اگر گفت کیه من یه عکس میگیرم من تغییر چهره میدم بهش نشون بده و بگو هر وقت تونستیم به دیدنتون و معرفی میایم . هان : حله....
بعدمدتهااومدمبلهبریمپستبعدی
۵۲.۹k
۰۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.