قلدر عاشق
قلدر عاشق
ویو ات
واقعا میخواستم یه دل سیر گریه کنم داشتم به همین چیزا فکر میکردم که زنگ خورد خواستم پاشم که کوک گفت
کوک.وایسا باهم بریم شاید یکی اذیتت کرد
ات.بااش..ه
ویوکوک
دستشو گرفتم و بردمش پشت حیاط خلوت بود پس خوب بود اتو بردم روی یه نمیکت گذاشتم شکمش صدا میدا د پس رفتم براش یه چیزی بگیرم که بخوره
ویو ات
منو برد سمت یه نیمکت و رفت یجا نمیدونم کجا رفت همونجا نشستم که دیدم با دوتا بستنی امد
ات.س سلام
کوک.سلام بیا اینو برا تو گرفتم بخورش(منحرف بدبخت😑🤲🏻📿)
ات.ب باشه
ویو کوک.
اروم دستمو گذاشتم رو رون پا و میمالوندم
کوک.ات میخوام یه چیزی بهت بگم...................
ویو ات
واقعا میخواستم یه دل سیر گریه کنم داشتم به همین چیزا فکر میکردم که زنگ خورد خواستم پاشم که کوک گفت
کوک.وایسا باهم بریم شاید یکی اذیتت کرد
ات.بااش..ه
ویوکوک
دستشو گرفتم و بردمش پشت حیاط خلوت بود پس خوب بود اتو بردم روی یه نمیکت گذاشتم شکمش صدا میدا د پس رفتم براش یه چیزی بگیرم که بخوره
ویو ات
منو برد سمت یه نیمکت و رفت یجا نمیدونم کجا رفت همونجا نشستم که دیدم با دوتا بستنی امد
ات.س سلام
کوک.سلام بیا اینو برا تو گرفتم بخورش(منحرف بدبخت😑🤲🏻📿)
ات.ب باشه
ویو کوک.
اروم دستمو گذاشتم رو رون پا و میمالوندم
کوک.ات میخوام یه چیزی بهت بگم...................
۱.۵k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.