عضو هشتم بی تی اس فصل ۲ پارت ۴
جون وو ویو
بایول احمق ، فک میکنه هم سطحه منه که منو به مهمونیه مسخرش دعوت میکنه؟ اَه بیخیال اول و اخرش یه بازندست ، رفتم تو
جون وو:جانگ بایول ، جانگ بایولللللل
بایول:چته صداتو گزاشتی رو سرت
جون وو: سلامت کو کوتوله؟
بایول: تو که قدت بلنده از اون بالا یه نارگیل بنداز
جون وو: زبونتم که دراز شده
بایول:جلو تو رو نمیگردم ، بهرحال ، خوش اومدی بیا تو😒
جون وو:مهمون نوازیم بلد نیستی ، مطمنم تزعینم ریدی
بایول:انقدر حرف نزن برو تو ، درو میبندماااا
جون وو : خب باو اومدم
بایول ویو
سوک هیون پشت سن منتظر جون وو بود تا بیاد و وقتی داره رد میشه با تیر بزنتش منم پشت سرش حرکت میکردم
بایول: اقای جانگ ، نوشیدنی میخوری؟
جون وو : اره میرم یکی بردارم
بایول:یه نوشیدنی مخصوص واست درست کردم ، تو در شَن این نیستی اون نوشیدنیارو بخوری
رفتم تو اشپزخونه و یه لیوان برداشتم ، رفتم تو سرویس بهداشتی و پرش کردم نیم کیلو توش شکر ریختم و در اخر پودر سمی رو (به به😂) رفتم پیشش
بایول:نوش جون
جون وو :ترکیباتش؟
بایول: شکر ، کوکتل چیز زیادی نیست خیالت راحت
جون وو :باشه
بایول :بیا بریم اونور ، یه اسلحه خوب دارم ، مال تو
جون وو :نه . لازم نیست خودم دارم
بایول:باشه ، اوه ، اهنگ ، میای برقصیم؟
جون وو :باشه برقصیم
سوک هیون ویو
نگاشون کن ، من باید دست بایول و بگیرم و باهاش برقصم نه اون عوضی
بایول بهم علامت داد که خودش کارشو تموم میکنه واقعا مضحکه
بایول ویو
باورم نمیشه ، داشتم با اون عوضی بی همه کَس میرقصم ، دیوونه ای چیزیم من؟
باویل:جون وو ، چشماتو ببند یچیزی واستم دارم (لبخند)
جون وو:اوهوم باشه
بایول:میخوام بگم موزیکو قطع کنن ، چشماتو باز نکنیاااا
جون وو:باشه !
موزیک قطع شد و به همه علامت دادم صداشون درنیاد ، خنجرمو دراوردمو جلوی گردنش گرفتم ، گوشه گردنشو زخم کردم که چشماشو باز کردو با ناراحتی تمام بهم نگاه کرد
بایول:😂😂😂 عوضی ، نکنه روم کراشی ؟ فک کردی تو نوشیدنی چی ریختم؟ فک کردی چرا داشتم باهات میرقصیدم؟ معلومه برای اینکه بکشمت ، فک کردی یادم میره تموم اون کارایی که کردیو یادم میره؟ واقعا احمقی (نیشخند)
بایول ویو
همه داشتن نگامون میکردن همه چیز عادی بود تا وقتی که جون وو حرف زد
جون وو: اره حقم مرگه ، پس زودتر بکشتم
(جون وو تو حالت دو زانو نشسته بود چون گردنش زیادی خونریزی داشت ، ولی بایول سرپا بود)
بایول: قبل مرگت ، اجازه بده یه نفر بهت احترام بزاره (دامنمو بالا کشیدم و تعظیم کردم ، بلند شدم و به سوک هیون علامت دادم که شلیک کنه ، هنوز دامنمو ننداخته بودم که سوک هیون شلیک کرد و تیر از جون وو رد شد) (یعنی خورد تو کمرش ، از تو قفسه سینش در اومد)
بایول:لعنت به این شانس
بایول احمق ، فک میکنه هم سطحه منه که منو به مهمونیه مسخرش دعوت میکنه؟ اَه بیخیال اول و اخرش یه بازندست ، رفتم تو
جون وو:جانگ بایول ، جانگ بایولللللل
بایول:چته صداتو گزاشتی رو سرت
جون وو: سلامت کو کوتوله؟
بایول: تو که قدت بلنده از اون بالا یه نارگیل بنداز
جون وو: زبونتم که دراز شده
بایول:جلو تو رو نمیگردم ، بهرحال ، خوش اومدی بیا تو😒
جون وو:مهمون نوازیم بلد نیستی ، مطمنم تزعینم ریدی
بایول:انقدر حرف نزن برو تو ، درو میبندماااا
جون وو : خب باو اومدم
بایول ویو
سوک هیون پشت سن منتظر جون وو بود تا بیاد و وقتی داره رد میشه با تیر بزنتش منم پشت سرش حرکت میکردم
بایول: اقای جانگ ، نوشیدنی میخوری؟
جون وو : اره میرم یکی بردارم
بایول:یه نوشیدنی مخصوص واست درست کردم ، تو در شَن این نیستی اون نوشیدنیارو بخوری
رفتم تو اشپزخونه و یه لیوان برداشتم ، رفتم تو سرویس بهداشتی و پرش کردم نیم کیلو توش شکر ریختم و در اخر پودر سمی رو (به به😂) رفتم پیشش
بایول:نوش جون
جون وو :ترکیباتش؟
بایول: شکر ، کوکتل چیز زیادی نیست خیالت راحت
جون وو :باشه
بایول :بیا بریم اونور ، یه اسلحه خوب دارم ، مال تو
جون وو :نه . لازم نیست خودم دارم
بایول:باشه ، اوه ، اهنگ ، میای برقصیم؟
جون وو :باشه برقصیم
سوک هیون ویو
نگاشون کن ، من باید دست بایول و بگیرم و باهاش برقصم نه اون عوضی
بایول بهم علامت داد که خودش کارشو تموم میکنه واقعا مضحکه
بایول ویو
باورم نمیشه ، داشتم با اون عوضی بی همه کَس میرقصم ، دیوونه ای چیزیم من؟
باویل:جون وو ، چشماتو ببند یچیزی واستم دارم (لبخند)
جون وو:اوهوم باشه
بایول:میخوام بگم موزیکو قطع کنن ، چشماتو باز نکنیاااا
جون وو:باشه !
موزیک قطع شد و به همه علامت دادم صداشون درنیاد ، خنجرمو دراوردمو جلوی گردنش گرفتم ، گوشه گردنشو زخم کردم که چشماشو باز کردو با ناراحتی تمام بهم نگاه کرد
بایول:😂😂😂 عوضی ، نکنه روم کراشی ؟ فک کردی تو نوشیدنی چی ریختم؟ فک کردی چرا داشتم باهات میرقصیدم؟ معلومه برای اینکه بکشمت ، فک کردی یادم میره تموم اون کارایی که کردیو یادم میره؟ واقعا احمقی (نیشخند)
بایول ویو
همه داشتن نگامون میکردن همه چیز عادی بود تا وقتی که جون وو حرف زد
جون وو: اره حقم مرگه ، پس زودتر بکشتم
(جون وو تو حالت دو زانو نشسته بود چون گردنش زیادی خونریزی داشت ، ولی بایول سرپا بود)
بایول: قبل مرگت ، اجازه بده یه نفر بهت احترام بزاره (دامنمو بالا کشیدم و تعظیم کردم ، بلند شدم و به سوک هیون علامت دادم که شلیک کنه ، هنوز دامنمو ننداخته بودم که سوک هیون شلیک کرد و تیر از جون وو رد شد) (یعنی خورد تو کمرش ، از تو قفسه سینش در اومد)
بایول:لعنت به این شانس
۱.۴k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.