عشق غیر منتظره part ¹¹
انچه گذشت
_پرنسسم اماده ای؟
part ¹¹
+حدودا ۱۰ دقیقه دیگه مونده
_اشکال نداره من جلوی درم
+باشه
خب تاجم هم وصل شد (عکسش رو میزارم)
راستش هر وقت تهیونگ از این مدل حرف ها میزنه ناخداگاه لبخند میزنم
کارم تموم شد کقتی رفتم جلوی در تهیونگ یه اسب کم داشت دقیقا شبیه پرنس ها شده بود
ته ویو
وقتی ات اومد بیرون واقعا انگار سیندرلا شده بود خیلی خوشگل شده بود همینجوری بهش زل زده بودم زبونم بند اومد بود بعد چند بار صدا کردن به خودم اومدم
+ته کجایی ۲ ساعته دارم صدات میکنم چطور شدم خوبه؟
_انقدر خوشگل شدی که زبونم بند اومده عالی شدی
با هم سوار ماشین شدیم رفتیم طرف باغ عکاس و فیلمبردار ها اونجا منتظر ما بودن
چند ساعت بعد
بعد از تموم شدن عکاسی رفتیم طرف تالار (راستی عکس تالار هم میزارم)
همه اونجا بودن موقع ورود ما اتیش بازی زیبایی شروع شد همه دست میزدن راستش منم ناراحت نبودم واسه ازدواجم خوشحال بودم نمیدونم چرا
رفتیم طرف جایگاه که عاقد شروع کرد به صحبت کردن
عاقد :لطفا سکوت رو رعایت کنید
خب شروع میکنیم
سرکار خانم جانگ ات ایا حاضر هستید در شادی و غم ،بیماری و سلامتی،فقر و ثروت تا اخر عمر کنار اقای کیم باشید ؟
برگشتم به تهیونگ نگاه کردم با لبخند گفتم
+بلهههههههههههه (بلند)
همه دست زدن
عاقد: حالا اقای کیم تهیونگ ایا حاضر هستید در شادی و غم ،بیماری و سلامتی ،فقر و ثروت تا اخر عمر کنار خانم جانگ باشید؟
ته ویو
برگشتم سمت ات بهش چشمک زدم و با صدای بلند گفتم
_بلهههههههههه
دوباره همه دست زدن شاهد هامون هم یونگ هی و جیهوپ بودن
عاقد:شما هم شاید هستید؟
ایونگ و یونگ هی :بلههههههه (بلند با خنده)
عاقد:پس با اختیاراتی که به من داده شده شمارو زن و شوهر اعلام میکنم
میتونید همو ببوسید.......
_پرنسسم اماده ای؟
part ¹¹
+حدودا ۱۰ دقیقه دیگه مونده
_اشکال نداره من جلوی درم
+باشه
خب تاجم هم وصل شد (عکسش رو میزارم)
راستش هر وقت تهیونگ از این مدل حرف ها میزنه ناخداگاه لبخند میزنم
کارم تموم شد کقتی رفتم جلوی در تهیونگ یه اسب کم داشت دقیقا شبیه پرنس ها شده بود
ته ویو
وقتی ات اومد بیرون واقعا انگار سیندرلا شده بود خیلی خوشگل شده بود همینجوری بهش زل زده بودم زبونم بند اومد بود بعد چند بار صدا کردن به خودم اومدم
+ته کجایی ۲ ساعته دارم صدات میکنم چطور شدم خوبه؟
_انقدر خوشگل شدی که زبونم بند اومده عالی شدی
با هم سوار ماشین شدیم رفتیم طرف باغ عکاس و فیلمبردار ها اونجا منتظر ما بودن
چند ساعت بعد
بعد از تموم شدن عکاسی رفتیم طرف تالار (راستی عکس تالار هم میزارم)
همه اونجا بودن موقع ورود ما اتیش بازی زیبایی شروع شد همه دست میزدن راستش منم ناراحت نبودم واسه ازدواجم خوشحال بودم نمیدونم چرا
رفتیم طرف جایگاه که عاقد شروع کرد به صحبت کردن
عاقد :لطفا سکوت رو رعایت کنید
خب شروع میکنیم
سرکار خانم جانگ ات ایا حاضر هستید در شادی و غم ،بیماری و سلامتی،فقر و ثروت تا اخر عمر کنار اقای کیم باشید ؟
برگشتم به تهیونگ نگاه کردم با لبخند گفتم
+بلهههههههههههه (بلند)
همه دست زدن
عاقد: حالا اقای کیم تهیونگ ایا حاضر هستید در شادی و غم ،بیماری و سلامتی ،فقر و ثروت تا اخر عمر کنار خانم جانگ باشید؟
ته ویو
برگشتم سمت ات بهش چشمک زدم و با صدای بلند گفتم
_بلهههههههههه
دوباره همه دست زدن شاهد هامون هم یونگ هی و جیهوپ بودن
عاقد:شما هم شاید هستید؟
ایونگ و یونگ هی :بلههههههه (بلند با خنده)
عاقد:پس با اختیاراتی که به من داده شده شمارو زن و شوهر اعلام میکنم
میتونید همو ببوسید.......
۴.۹k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.