پارت ۷

اسمات نمی نوسیم وکی کم مینویسم 😑
شب
@ خوب اهم اهم شروع میکنم
توی ماشینن
- خیلی خوشگذت... مگه نه 😁
+ اره خیلی خوب بود 😅
- امشب چه شبی بشه 😁
+ 😶 من خوابم میاد... اممممم... خیلی خسته شدم
- 😂 چقدر هم خسته ای معلومه... ولی برام مهم نیست 😎
+ عاااالاااا .. جیمین 🥺🥺
- نه اصلا... من تو روی بین اون همه دختر انتخاب کردم.. بعد. رابطه نداشته باشم .. دیگه نمیشه حتی شاید هم یه نینی بکارم 😏
+خودش رو زده به خواب
که خوابش برد
- بخواب.. بخواب کلی امشب کار داریم
( منحرفاااااا)
رسیدن عمارت 😒
جیمین ا.ت رو بغل میکنه و میزارتش رو تخت دست و پاهاش رو میبنده ( قبلش لباس هاشو در میاره جیمین )
و خودش میره به همه ی خدمتکار ها میگه برن بیرون 😐
و یهو صدای جیغ ا.ت هوا میره. .. بله بیدار شد و جیمین میره بالا و
+ چراااا دستتتت ها مممم بستتس 😟
- گوشم درد گرفت گفتم چیشده
+😐 خوب که چی.....چرا لباس تنم نیست
( لباس زیر که تنش هست منحرف)
- میریم برای عملیات
جیمین شروع میکنه به .... میدونید چی میگم و... جیغ های ا.ت هوا میره تا اینکه دیگه بیهوش میشه

کامت ۲۰
لایک


بیچاره بای 😁