رمان اجرای عاشقانه-پارت شانزدهم
رمان اجرای عاشقانه-پارت شانزدهم
میرم پایین و میبینم که جی یئون و ایون جونگ منتظر دارن نگام می کنن میرم سمتشون
جی یئون-نامه رو خوندی؟
من-ببینم کار شما بود؟
ایون جونگ-آره دیگه!اون خیلی پسر مرموزیه فکر کنم تا حالا صدتا دختر بهش پیشنهاد دوستی دادن اونم یا قبول نمی کرده یا اگه قبول می کرده واسه هوسش بوده و بعد از مدت کوتاهی دختره رو ول می کرده!این اولین باریه که داره به یه دختر نگاه می کنه!
من-من الان داشتم باهاش حرف میزدم
جی یئون و ایون جونگ:
-چیییییییییییییییی؟
من-خوب نمی دونستم که
ایون جونگ-خوب چی گفت؟
هرچی که بینمون اتفاق افتاده بودو واسه دخترا گفتم
جی یئون-هی اون فقط واسه هوس بازیشه!یه وقت گولشو نخوری
من-باشه!ولی میشه بپرسم اصلا این پسره هامیونگ کیه؟
ایون-این پسر بچه ی رئیس یکی از بزرگترین و معروف ترین شرکت برند های کره اس و پدرش کمتر از ده تا فروشگاه بزرگ توی کره داره،همین یک پسرو داره و دوتا دخترم داره که هردوشون ازدواج کردن!الان وارث اصلی هامیونگه به همین دلیل و همچنین زیبایی چشم گیرش خیلی از دخترا دنبالشن و اونم همیشه توی بارها و پارتی های شمال شهر پلاسه و کلا خیالتو راحت کنم که یه بچه خوشگل پولدار بی بندوباره!
جی یئون-جسیکا تو نباید نزدیکش بشی و نذاری نزدیکت بشه!متوجهی که؟
من-اوهوم...بچه ها شما دارید منو می ترسونید!
ایون جونگ-ترس نداره که فقط زیاد بهش محل نده البته...
من-البته چی؟
ایون جونگ-هیچی بیخیال مهم نیس
من-بگو دیگه
ایون جونگ-عه!بیخیال دیگه اصلا یادم رفت
گوشیم زنگ میخوره!جواب میدم
-الو
هیچ جوابی نمی شنوم
من-الو؟الو؟
بازم هیچ جوابی دریافت نمی کنم
تماسو قطع می کنم!
ایون-کی بود؟
من-مزاحم
جی یئون-ایون من جدی جدی حوصله اون اجرای مزخرفتو ندارم
ایون جونگ میخنده و میگه:
-اگر جرئت داری این حرفو یه بار دیگه تکرار کن
جی یئون با دستش موهاشو بهم میریزه و میگه:
-آخه اجرات خیلی مسخره اس!رقص نداره اصلا
ایون-آهنگ نرم و آروم میخواد رقص داشته باشه کهچی؟نکنه رقص منحرفانه تو خوبه!
جی یئون-یااااااااا!من به اون قشنگی رقصیدم
ایون جونگ چندتا حرکت بانمک می کنه و میخونه:
-Never Ever
جی یئون-ایون جونگااااااااااااا!اگر بگیرمت باید خودتو مرده فرض کنی
به کاراشون میخندم و به دورشدنشون نگاه می کنم جی یئون با حرص دنبالش میدوه و ایون جونگ میخنده و فرار می کنه!
گوشیم دوباره زنگ میخوره و بازم همون شماره ناآشناس!ردی میدم که دوباره زنگ میخوره و من بازم ردی میدم!
قدم زنان دنبال دخترا میرم که یهو یه دست جلوی دهنم قرار میگیره و توسط یکی کشیده میشم کنار دیوار!
قلبم تند میزنه دستمو میارم روی دستا!این دستا مردونس پس قطعا ایون یا جی یون نیستن!چشام با پارچه ای بسته میشه و همه جا تاریک میشه!از ترس نمیدونم چیکار کنم!ناگهان توی هوا معلق میشم و هرچی داد میزنم و خودمو تکون میدم فایده ای نداره!بعد از مدت نسبتا طولانی ای از حرکت وایمیسم یعنی اون کسی که داره راهم میبره وایمیسه و دهنمو باز می کن و بلافاصله چشمامو!به سالن بزرگ روبروم نگاه می کنم و بعدم به دو غول تشن روبروم!باترس اما محکم می گم:
-شما کی این؟هاااااااااااااااا؟با من چیکار داااااااااااااااارین عوضیا؟
-نچ نچ نچ نچ چه دخترخانوم عصبانی ای!
دنبال صاحب صدا می گردم که میبینم یه سایه داره از اونور سالن که چراغاش خاموشه میاد اینطرف!باترس زل میزنم بهش و اونم نزدیک و نزدیک تر میشه و بالاخره چشمای سبزرنگی از دور قابل دیدن میشن!خودشه!
میرم پایین و میبینم که جی یئون و ایون جونگ منتظر دارن نگام می کنن میرم سمتشون
جی یئون-نامه رو خوندی؟
من-ببینم کار شما بود؟
ایون جونگ-آره دیگه!اون خیلی پسر مرموزیه فکر کنم تا حالا صدتا دختر بهش پیشنهاد دوستی دادن اونم یا قبول نمی کرده یا اگه قبول می کرده واسه هوسش بوده و بعد از مدت کوتاهی دختره رو ول می کرده!این اولین باریه که داره به یه دختر نگاه می کنه!
من-من الان داشتم باهاش حرف میزدم
جی یئون و ایون جونگ:
-چیییییییییییییییی؟
من-خوب نمی دونستم که
ایون جونگ-خوب چی گفت؟
هرچی که بینمون اتفاق افتاده بودو واسه دخترا گفتم
جی یئون-هی اون فقط واسه هوس بازیشه!یه وقت گولشو نخوری
من-باشه!ولی میشه بپرسم اصلا این پسره هامیونگ کیه؟
ایون-این پسر بچه ی رئیس یکی از بزرگترین و معروف ترین شرکت برند های کره اس و پدرش کمتر از ده تا فروشگاه بزرگ توی کره داره،همین یک پسرو داره و دوتا دخترم داره که هردوشون ازدواج کردن!الان وارث اصلی هامیونگه به همین دلیل و همچنین زیبایی چشم گیرش خیلی از دخترا دنبالشن و اونم همیشه توی بارها و پارتی های شمال شهر پلاسه و کلا خیالتو راحت کنم که یه بچه خوشگل پولدار بی بندوباره!
جی یئون-جسیکا تو نباید نزدیکش بشی و نذاری نزدیکت بشه!متوجهی که؟
من-اوهوم...بچه ها شما دارید منو می ترسونید!
ایون جونگ-ترس نداره که فقط زیاد بهش محل نده البته...
من-البته چی؟
ایون جونگ-هیچی بیخیال مهم نیس
من-بگو دیگه
ایون جونگ-عه!بیخیال دیگه اصلا یادم رفت
گوشیم زنگ میخوره!جواب میدم
-الو
هیچ جوابی نمی شنوم
من-الو؟الو؟
بازم هیچ جوابی دریافت نمی کنم
تماسو قطع می کنم!
ایون-کی بود؟
من-مزاحم
جی یئون-ایون من جدی جدی حوصله اون اجرای مزخرفتو ندارم
ایون جونگ میخنده و میگه:
-اگر جرئت داری این حرفو یه بار دیگه تکرار کن
جی یئون با دستش موهاشو بهم میریزه و میگه:
-آخه اجرات خیلی مسخره اس!رقص نداره اصلا
ایون-آهنگ نرم و آروم میخواد رقص داشته باشه کهچی؟نکنه رقص منحرفانه تو خوبه!
جی یئون-یااااااااا!من به اون قشنگی رقصیدم
ایون جونگ چندتا حرکت بانمک می کنه و میخونه:
-Never Ever
جی یئون-ایون جونگااااااااااااا!اگر بگیرمت باید خودتو مرده فرض کنی
به کاراشون میخندم و به دورشدنشون نگاه می کنم جی یئون با حرص دنبالش میدوه و ایون جونگ میخنده و فرار می کنه!
گوشیم دوباره زنگ میخوره و بازم همون شماره ناآشناس!ردی میدم که دوباره زنگ میخوره و من بازم ردی میدم!
قدم زنان دنبال دخترا میرم که یهو یه دست جلوی دهنم قرار میگیره و توسط یکی کشیده میشم کنار دیوار!
قلبم تند میزنه دستمو میارم روی دستا!این دستا مردونس پس قطعا ایون یا جی یون نیستن!چشام با پارچه ای بسته میشه و همه جا تاریک میشه!از ترس نمیدونم چیکار کنم!ناگهان توی هوا معلق میشم و هرچی داد میزنم و خودمو تکون میدم فایده ای نداره!بعد از مدت نسبتا طولانی ای از حرکت وایمیسم یعنی اون کسی که داره راهم میبره وایمیسه و دهنمو باز می کن و بلافاصله چشمامو!به سالن بزرگ روبروم نگاه می کنم و بعدم به دو غول تشن روبروم!باترس اما محکم می گم:
-شما کی این؟هاااااااااااااااا؟با من چیکار داااااااااااااااارین عوضیا؟
-نچ نچ نچ نچ چه دخترخانوم عصبانی ای!
دنبال صاحب صدا می گردم که میبینم یه سایه داره از اونور سالن که چراغاش خاموشه میاد اینطرف!باترس زل میزنم بهش و اونم نزدیک و نزدیک تر میشه و بالاخره چشمای سبزرنگی از دور قابل دیدن میشن!خودشه!
۲۴.۷k
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.