لهجهیزدی

#لهجه_یزدی

هوای سرد زمستون رسیده است یاران
که دیک شولی شلغم ببارو جوشان است

کنید پوست چغندر دوای هر درد است
برای سینه وسر این دوا و درمون است

نگو شلغم گویش رسیده این مجنون
که ناشتایی صبح وچه شام مهمان است

رسیده دی زره وصد مبارکش بادا
که فصل کرسی ومنقل وجمع یاران است

دوباره قصه بگوی پدر از آن دوران
گذشت فصل جوانی که این زمستان است

اگر رفته جوانی نگر رسولی را
نخور غصه ی دنیا لبش که خندان است

احمد رسولی