چند پارتی جیمین
چند پارتی جیمین
وقتی تو فنساین میبینتت و...
جیمین ویو
یقه ی کتمو مرتب کردمو از ون خارج شدم
صدای ارمی ها انقدر بلند بود که گوشامو حس نمیکردم
وارد محل فنساین شدیم
ارمی ها یکی یکی برای حرف زدن و امضا گرفتن میومدن
30مین بعد...
خیلی خسته شده بودم...دیگه تقریبا اخراش بود که یکی با عجله وارد شد
یه دختر خیلی خوشگل...زیباییش وصف ناپذیر بود
بدجور چشممو گرفته بود جوری که اصلا متوجه ی صدا زدن ارمی رو به روم نمیشدم
ات ویو
متوجه سنگینی نگاه کسی شدم...اطرافمو نگاه کردم ولی همه درگیر انجام کارهای خودشون بودن
دامنمو مرتب کردمو به سمت میزی که شوگا پشتش نشسته بود رفتم
البوم جدیدی که بیرون داده بودن رو سفت بغل کردم
وقتی بهش رسیدم با یه لبخند گرم ازم استقبال کرد
دستاشو گرفتم و سلام دادم
یه لحظه یه جوری بهم خیره شد
دستامو جلو صورتش تکون دادم که به خودش اومد
مشکلی پیش اومده؟
-نـ..نه...فقط زیباییت توجه امو جلب کرد
اوه...خیلی ممنون
-حقیقته
گونه هام از شدت خجالت سرخ شده بود
البومم رو امضا کرد داد به جین
جیمین ویو
اعضا هم یه جوری نگاش میکردن...
یه حس خیلی بدی بهم دست داد
دلم میخواست فقط از من امضا بگیره
فقط دستای منوبگیره
بعد از جین میرفت پیش جونگکوک و بعدش میومد پیش من!
مشتاقانه منتظر گرفتن دستاشم
اهم بسه دیگه شرطا رو برسونید🤧
شرط: 25تا لایک♡♡
وقتی تو فنساین میبینتت و...
جیمین ویو
یقه ی کتمو مرتب کردمو از ون خارج شدم
صدای ارمی ها انقدر بلند بود که گوشامو حس نمیکردم
وارد محل فنساین شدیم
ارمی ها یکی یکی برای حرف زدن و امضا گرفتن میومدن
30مین بعد...
خیلی خسته شده بودم...دیگه تقریبا اخراش بود که یکی با عجله وارد شد
یه دختر خیلی خوشگل...زیباییش وصف ناپذیر بود
بدجور چشممو گرفته بود جوری که اصلا متوجه ی صدا زدن ارمی رو به روم نمیشدم
ات ویو
متوجه سنگینی نگاه کسی شدم...اطرافمو نگاه کردم ولی همه درگیر انجام کارهای خودشون بودن
دامنمو مرتب کردمو به سمت میزی که شوگا پشتش نشسته بود رفتم
البوم جدیدی که بیرون داده بودن رو سفت بغل کردم
وقتی بهش رسیدم با یه لبخند گرم ازم استقبال کرد
دستاشو گرفتم و سلام دادم
یه لحظه یه جوری بهم خیره شد
دستامو جلو صورتش تکون دادم که به خودش اومد
مشکلی پیش اومده؟
-نـ..نه...فقط زیباییت توجه امو جلب کرد
اوه...خیلی ممنون
-حقیقته
گونه هام از شدت خجالت سرخ شده بود
البومم رو امضا کرد داد به جین
جیمین ویو
اعضا هم یه جوری نگاش میکردن...
یه حس خیلی بدی بهم دست داد
دلم میخواست فقط از من امضا بگیره
فقط دستای منوبگیره
بعد از جین میرفت پیش جونگکوک و بعدش میومد پیش من!
مشتاقانه منتظر گرفتن دستاشم
اهم بسه دیگه شرطا رو برسونید🤧
شرط: 25تا لایک♡♡
۱۸.۸k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳