فیک عشق بی رحم پارت ۱۱
جیمین: خفه شو دیگه هی گریه میکنم سر درد گرفتم چیه چی. میخوای هرزه (گایز باز میگم این فیک هست اصلا واقعی جیمین چندین آدمی نیست ادامه فیک) بنال (عربده)
میا: تورخدا به اون جئون بگو لیا رو ول کن اگه نکنه من تا صبح جیغ. میزنم فهمیدی
جیمین: باشه پاشو فقط خفه حله بریم
کوک: زنگ نمیزنی لیا لیا چرا دوست داری باز. شکنجه بشی ولی با شلاق نه من یه کم دست و پا تو میزارم داخل آتیش چطوره (پای. لیا گذاشت داخل آتیش)
لیا: عوضی پامم زود در بیار. سوختم (عربده)
جیمین: کوک ولش کن درو باز کن کوک. درو باز کن لعنتی (عربده و در زدند)
کوک: آدم نشدی. نه هوی هوی بدبخت هه باز داشت شروع میشد بیهوش. شدی ها هرزه نجس (درو باز کرد لیا بغل کرد برد داخل اتاق تا دکتر بیاد جین دکتره)
کوک: جین چی. شد؟
جین: کوک بیچاره رو چیکار کردی حالش خیلی بده بهش شک عصبی وارد شده بدنش ضعیف دارو ها نوشتم اینم برای سوختگی مچ پاش فعلا بای
جیمین: هیچی. نشده اون میا دختره یونگی کجاست؟
جیمین: توی زیر زمینه گذاشتمش اون لیا ببر توی. زیر زمینه هرزه ولی جیهوپ خیلی دخترشو خیلی قوی و شجاع دارک باهوش نیز بار آورده ولی یونگی. نه بیخیال ما میخوایم انتقام بگیریم هوی هان چو اون آشغالی که داخل اتاق مهمونه ببر توی زیر زمینه ولی پیش هم نباش
هان چو: چشم ارباب
کوک: میگم بعد چند هفته تو لیا رو ببر عمارت خودت میا پیش من میمونه برده بشن کار کنند باشه
جیمین: باشه خب بریم دیر وقت باید صبح. زود پاشیم اون آشغالا از. فردا. باید برده گی. کنند فعلا بای
کوک: باشه شب. بخیر
میا: تورخدا به اون جئون بگو لیا رو ول کن اگه نکنه من تا صبح جیغ. میزنم فهمیدی
جیمین: باشه پاشو فقط خفه حله بریم
کوک: زنگ نمیزنی لیا لیا چرا دوست داری باز. شکنجه بشی ولی با شلاق نه من یه کم دست و پا تو میزارم داخل آتیش چطوره (پای. لیا گذاشت داخل آتیش)
لیا: عوضی پامم زود در بیار. سوختم (عربده)
جیمین: کوک ولش کن درو باز کن کوک. درو باز کن لعنتی (عربده و در زدند)
کوک: آدم نشدی. نه هوی هوی بدبخت هه باز داشت شروع میشد بیهوش. شدی ها هرزه نجس (درو باز کرد لیا بغل کرد برد داخل اتاق تا دکتر بیاد جین دکتره)
کوک: جین چی. شد؟
جین: کوک بیچاره رو چیکار کردی حالش خیلی بده بهش شک عصبی وارد شده بدنش ضعیف دارو ها نوشتم اینم برای سوختگی مچ پاش فعلا بای
جیمین: هیچی. نشده اون میا دختره یونگی کجاست؟
جیمین: توی زیر زمینه گذاشتمش اون لیا ببر توی. زیر زمینه هرزه ولی جیهوپ خیلی دخترشو خیلی قوی و شجاع دارک باهوش نیز بار آورده ولی یونگی. نه بیخیال ما میخوایم انتقام بگیریم هوی هان چو اون آشغالی که داخل اتاق مهمونه ببر توی زیر زمینه ولی پیش هم نباش
هان چو: چشم ارباب
کوک: میگم بعد چند هفته تو لیا رو ببر عمارت خودت میا پیش من میمونه برده بشن کار کنند باشه
جیمین: باشه خب بریم دیر وقت باید صبح. زود پاشیم اون آشغالا از. فردا. باید برده گی. کنند فعلا بای
کوک: باشه شب. بخیر
۸.۶k
۲۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.