خون اشام کیوت پارت ۵
که یک نفر جلوش ظاهر شد و با چوب محکم زد سر جیا و بیهوش شد و اون مرده فرار کرد.
از زبان لینا:
وقتی این صحنه رو دیدم حس کردم دنیا روی سرم خراب شد همینطوری فقد داشتم بلند گریه میکردم و درخواست کمک میکردم حال خودمم خوب نبود زخمم بدتر شده بود با کلی بدبختی از چاله اومدم بیرون و چهار دستو پا داشتم سمت جیا میرفتم که حس کردم یکی پشت سرمه وقتی پشتمو نگاه کردم گفتم
لینا: خ خواهش.. م میکنم ک کمکمون کنید..
بعدش بیهوش شدم..
از زبان فرد ناشناس:
داشتم توی جنگل همینطوری قدم میزدم که بوی خون انسان رو حس کردم لعنتی بوش خیلی خوب بود بوی خون رو دنبال کردم و دیدم دو نفر روی زمینن که یکیشون بهم گفت که کمکش کنم .. هه برای اولین بار یکی از من درخواست کمک کرده بعد دیدم بیهوش شد و...
شرطا:۱۵ لایک
از زبان لینا:
وقتی این صحنه رو دیدم حس کردم دنیا روی سرم خراب شد همینطوری فقد داشتم بلند گریه میکردم و درخواست کمک میکردم حال خودمم خوب نبود زخمم بدتر شده بود با کلی بدبختی از چاله اومدم بیرون و چهار دستو پا داشتم سمت جیا میرفتم که حس کردم یکی پشت سرمه وقتی پشتمو نگاه کردم گفتم
لینا: خ خواهش.. م میکنم ک کمکمون کنید..
بعدش بیهوش شدم..
از زبان فرد ناشناس:
داشتم توی جنگل همینطوری قدم میزدم که بوی خون انسان رو حس کردم لعنتی بوش خیلی خوب بود بوی خون رو دنبال کردم و دیدم دو نفر روی زمینن که یکیشون بهم گفت که کمکش کنم .. هه برای اولین بار یکی از من درخواست کمک کرده بعد دیدم بیهوش شد و...
شرطا:۱۵ لایک
۱۱.۵k
۰۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.