پارت ششم:)
پرونده های جدیدی روی میزش بود...
تهیونگ عاشق پرونده های پر از معما بود
این علاقه ی بچگی هاش و بود و الان از دست دادنش براش ترسناک بود
اولین پرونده رو که باز کرد متوجه شد که پرونده قبلا توسط وکیل دیگه ای گرفته شده
تلفن رو برداشت و با آقای جانگ تماس گرفت
_آممم آقای جانگ یه پرونده دارم میتونید بیاید به دفترم؟
و بدون اینکه منتظر جواب بمونه تلفن رو قطع کرد
با ورود آقای جانگ پرونده رو برداشت و به سمتش گرفت
_آقای جانگ این پرونده قبلا توسط کسی برداشته شده درسته!؟
×امممم میتونم یه نگاه بندازم؟
_بله حتما
با دقت پرونده رو زیر و رو کرد و خوند
×اوو آقای کیم این پرونده یکم عجیبه...کیم ماتیلدا این پرونده رو قبول کرده بودن ولی وقتی شرایطش پیچیده تر شد از انجام پرونده کناره گیری کردن
_متشکرم میتونی بری
×چیز دیگه ای هست؟
سرش رو به نشونه ی منفی تکون داد
وقت خوبی بود برای نزدیک شدن به ماتیلدا
_میتونی منو به دفتر کیم ماتیلدا ببری؟
×حتما همراهم بیا کیم
..................
با صدای در به خودش اومد
+بیا تو
در باز شد و با دیدن کیم تهیونگ اخماش درهم رفت..
آقای جانگ لبخند کشیده ای روی لباش داشت و گفت:
×ام خانم کیم ایشون آقای کیم هستن
+میدونم...
×خب ایشون میخواستن راجب پرونده جدیدشون باهاتون صحبت کنن..من دیگه میرم
از دفترش خارج و شد و الان دوتا وکیل سرد و بی روح به همدیگه خیره شده بودن
+فرمایش؟
_یه پرونده هست ...متوجه شدم که قبلا قبولش کردی
+همون قاتله؟ بیخیالش شو لطفاً
_برداشتت از پرونده رو نیاز دارم که بدونم
+واقعا حاضری به یکی که کارش خلافه قانونه کمک کنی؟
خلافه قانون؟
تهیونگ تا کمر توی خلاف های پدرش گیر کرده بود
شنیدن این جمله براش خنده دار بود
_من کارمو انجام میدم...
تو چرا ازش فرار می کنی؟
+کیم تهیونگ ...
_من این پرونده رو انجام میدم و نیاز دارم بدونم تو چه فکری داری
تهیونگ عاشق پرونده های پر از معما بود
این علاقه ی بچگی هاش و بود و الان از دست دادنش براش ترسناک بود
اولین پرونده رو که باز کرد متوجه شد که پرونده قبلا توسط وکیل دیگه ای گرفته شده
تلفن رو برداشت و با آقای جانگ تماس گرفت
_آممم آقای جانگ یه پرونده دارم میتونید بیاید به دفترم؟
و بدون اینکه منتظر جواب بمونه تلفن رو قطع کرد
با ورود آقای جانگ پرونده رو برداشت و به سمتش گرفت
_آقای جانگ این پرونده قبلا توسط کسی برداشته شده درسته!؟
×امممم میتونم یه نگاه بندازم؟
_بله حتما
با دقت پرونده رو زیر و رو کرد و خوند
×اوو آقای کیم این پرونده یکم عجیبه...کیم ماتیلدا این پرونده رو قبول کرده بودن ولی وقتی شرایطش پیچیده تر شد از انجام پرونده کناره گیری کردن
_متشکرم میتونی بری
×چیز دیگه ای هست؟
سرش رو به نشونه ی منفی تکون داد
وقت خوبی بود برای نزدیک شدن به ماتیلدا
_میتونی منو به دفتر کیم ماتیلدا ببری؟
×حتما همراهم بیا کیم
..................
با صدای در به خودش اومد
+بیا تو
در باز شد و با دیدن کیم تهیونگ اخماش درهم رفت..
آقای جانگ لبخند کشیده ای روی لباش داشت و گفت:
×ام خانم کیم ایشون آقای کیم هستن
+میدونم...
×خب ایشون میخواستن راجب پرونده جدیدشون باهاتون صحبت کنن..من دیگه میرم
از دفترش خارج و شد و الان دوتا وکیل سرد و بی روح به همدیگه خیره شده بودن
+فرمایش؟
_یه پرونده هست ...متوجه شدم که قبلا قبولش کردی
+همون قاتله؟ بیخیالش شو لطفاً
_برداشتت از پرونده رو نیاز دارم که بدونم
+واقعا حاضری به یکی که کارش خلافه قانونه کمک کنی؟
خلافه قانون؟
تهیونگ تا کمر توی خلاف های پدرش گیر کرده بود
شنیدن این جمله براش خنده دار بود
_من کارمو انجام میدم...
تو چرا ازش فرار می کنی؟
+کیم تهیونگ ...
_من این پرونده رو انجام میدم و نیاز دارم بدونم تو چه فکری داری
۷.۰k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.