رمان (سه مافیای خوشتیپ) 3 handsome mafia اسمات بی تی اس
نزدیک یک قدمیش شدم و در گوشش گفتم
تهیونگ= اگر با درخواستی که ازت کردم مخالفت کنی وای به حالت
بعدم یه بوسه محکم از لباش زدم و تا تونستم مک میزدم اما خودشو ازم دور کرد و به سرعت به عقب رفت بهش نزدیک و نزدیک تر شدم و یهو هلش دادم رو تخت روش خیمه زدم و دستاشم قفل کردم تو دستم و به بالا بردم تا تونستم لباشو مک زدم و کم کم بوسه زنان به سمت گردنش رفتم و یه کیس مارک گذاشتم رو گردنش دستاشو با یه دست گرفتم و با اون یکی دستم سینه هاشو میمالیدم
ویو ا/ت
همینجوری داشت سینمو میمالید و من هی میگفتم بس کنه تا اینکه در گوشم گفت
تهیونگ= اگر برام اون ناله های خوشگلتو نشون بدی شاید تموم کردم
دلم نمیخواست ناله کنم و همچنان به کارش ادامه میداد تا اینکه خود به خود صدای شرم اوری از حنجرم زد بیرون
تهیونگ که کاملا مشخص بود تحریک شده و غرق عرق شده کاملا چتری هاش خیس شده بود و روی صورتش افتاده اینجوری جذاب شده بود و هر دفعه یه بوسه ای رو لبام میزد تا اینکه نفس کم آورد و تمومش کرد
جلوی من لباسشو در آورد و لباس دیگه ای پوشید (عکسشو میزارم)
تهیونگ = بریم پایین زود باش چون بعد مهمونی قراره بهمون خوش بگذره
رفتیم پایین یونا رو دیدم که خیلی خوشگل شده بود و همچنین یه دختر دیگه اونو اینجا ندیده بودم و انگار جدید بود مثل من
تهیونگ دستمو گرفت و بهم گفت
تهیونگ = اونجا صدام میزنی عشقم نمیخوام کسی بفهمه بع عنوان برده گرفتمت اینجا
بی چون و چرا قبول کردم و دستشو محکم تر گرفتم
رفتیم پایین و دوتا پسر دیگه و کلی مهمون دیگه اون پایین منتظر ما بودن
رفتیم پایین و همه چشم دوخته بودن رو ما دوتا و من کلی استرس داشتم
باهم به همه سلام کردیم و خیلی مودبانه روی مبل نشستیم تهیونگ منو نشوند بغلش و گفت ازاینجا جم نمیخوری منم چون چاره ای نداشتم قبول کردم
مهمونی تموم شد و همه رفتن یونا اومد سمت من و بهم گفت
یونا = امشب خیلی خوشگل شدی ولی مراقب باش با خوشگلیت کار دست خودت دادی چون میشه از حالت چهره تهیونگ فهمید بدجور تحریک شده
کمی لرزه به تنم افتاد و نفس عمیقی کشیدم که تهیونگ اومد و خیلی عجله ای بغلم کرد و منو برد تو اتاق
عرق کرده بود و بدجور تحریک شده بود باید میدونستم که نباید در این حد به خودم می رسیدم و قراره از دختری که باکره بوده و هیج تجربه ای از سکس نداشته تبدیل بشم به دختری که به عنوان برده زندگی میکنه
ویو تهیونگ
بدجور تحریک شده بودم اوف لعنتی اون امشب با اون لباس باز و موهای پریشونش بدجور منو تحریک کرده
رفتم نزدیک یک قدمیش
ویو ا/ت
اومد نزدیک شد و لبام با دندوناش کشید داخل دهنش جوری مک میزد که انگار یه ببر گرسنست و لب منم حساس بود و به زودی کبود میشد
کم کم.....
پارت بعدی رو میخواین ۱۲ لایک و ۹ کامنت
تهیونگ= اگر با درخواستی که ازت کردم مخالفت کنی وای به حالت
بعدم یه بوسه محکم از لباش زدم و تا تونستم مک میزدم اما خودشو ازم دور کرد و به سرعت به عقب رفت بهش نزدیک و نزدیک تر شدم و یهو هلش دادم رو تخت روش خیمه زدم و دستاشم قفل کردم تو دستم و به بالا بردم تا تونستم لباشو مک زدم و کم کم بوسه زنان به سمت گردنش رفتم و یه کیس مارک گذاشتم رو گردنش دستاشو با یه دست گرفتم و با اون یکی دستم سینه هاشو میمالیدم
ویو ا/ت
همینجوری داشت سینمو میمالید و من هی میگفتم بس کنه تا اینکه در گوشم گفت
تهیونگ= اگر برام اون ناله های خوشگلتو نشون بدی شاید تموم کردم
دلم نمیخواست ناله کنم و همچنان به کارش ادامه میداد تا اینکه خود به خود صدای شرم اوری از حنجرم زد بیرون
تهیونگ که کاملا مشخص بود تحریک شده و غرق عرق شده کاملا چتری هاش خیس شده بود و روی صورتش افتاده اینجوری جذاب شده بود و هر دفعه یه بوسه ای رو لبام میزد تا اینکه نفس کم آورد و تمومش کرد
جلوی من لباسشو در آورد و لباس دیگه ای پوشید (عکسشو میزارم)
تهیونگ = بریم پایین زود باش چون بعد مهمونی قراره بهمون خوش بگذره
رفتیم پایین یونا رو دیدم که خیلی خوشگل شده بود و همچنین یه دختر دیگه اونو اینجا ندیده بودم و انگار جدید بود مثل من
تهیونگ دستمو گرفت و بهم گفت
تهیونگ = اونجا صدام میزنی عشقم نمیخوام کسی بفهمه بع عنوان برده گرفتمت اینجا
بی چون و چرا قبول کردم و دستشو محکم تر گرفتم
رفتیم پایین و دوتا پسر دیگه و کلی مهمون دیگه اون پایین منتظر ما بودن
رفتیم پایین و همه چشم دوخته بودن رو ما دوتا و من کلی استرس داشتم
باهم به همه سلام کردیم و خیلی مودبانه روی مبل نشستیم تهیونگ منو نشوند بغلش و گفت ازاینجا جم نمیخوری منم چون چاره ای نداشتم قبول کردم
مهمونی تموم شد و همه رفتن یونا اومد سمت من و بهم گفت
یونا = امشب خیلی خوشگل شدی ولی مراقب باش با خوشگلیت کار دست خودت دادی چون میشه از حالت چهره تهیونگ فهمید بدجور تحریک شده
کمی لرزه به تنم افتاد و نفس عمیقی کشیدم که تهیونگ اومد و خیلی عجله ای بغلم کرد و منو برد تو اتاق
عرق کرده بود و بدجور تحریک شده بود باید میدونستم که نباید در این حد به خودم می رسیدم و قراره از دختری که باکره بوده و هیج تجربه ای از سکس نداشته تبدیل بشم به دختری که به عنوان برده زندگی میکنه
ویو تهیونگ
بدجور تحریک شده بودم اوف لعنتی اون امشب با اون لباس باز و موهای پریشونش بدجور منو تحریک کرده
رفتم نزدیک یک قدمیش
ویو ا/ت
اومد نزدیک شد و لبام با دندوناش کشید داخل دهنش جوری مک میزد که انگار یه ببر گرسنست و لب منم حساس بود و به زودی کبود میشد
کم کم.....
پارت بعدی رو میخواین ۱۲ لایک و ۹ کامنت
۲۰.۲k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.