من مست از آن دُرِّ کلامت شده بودم
من مست از آن دُرِّ کلامت شده بودم
من کشتۀ آن چشم خمارت شده بودم
یاد است مرا عشوه و آن لحن ملیحت
بی شک صنما عشق صدایت شده بودم
گر عمر به جان باشد و تن را نفسی هم
ای ماه، بدان مایل مویت شده بودم
راز است که از جور تو نالیده و گویم
ای وای به تو، عازم کویت شده بودم
القصه که محمود وداع میکند از عشق
گوید به خدا واله رویت شده بودم
#بهار
@cafeeshq
من کشتۀ آن چشم خمارت شده بودم
یاد است مرا عشوه و آن لحن ملیحت
بی شک صنما عشق صدایت شده بودم
گر عمر به جان باشد و تن را نفسی هم
ای ماه، بدان مایل مویت شده بودم
راز است که از جور تو نالیده و گویم
ای وای به تو، عازم کویت شده بودم
القصه که محمود وداع میکند از عشق
گوید به خدا واله رویت شده بودم
#بهار
@cafeeshq
۲۵۴
۱۱ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.