part 26 وقتی عاشق پسر عموت شدی
part 26 وقتی عاشق پسر عموت شدی
part 26
سریع رفتم تو اتاقم به تهیونگ پیام دادم که جواب داد
+سلام
_سلام
+چطوری ته؟
_خوبم مرسی، راستی امشب میایم خونتون
+اره میدونم مامانم گفت
_خب چی دوست داری واست بگیرم
+تهیونگ مامان و بابامون نمیدونن ما باهمین و اونقت میخوای واسه من چیزی بگیری میفهمن
_باشه ولی بلاخره میفهمن که
+اووو باشه حالا
داشتم با ته حرف میزدم که صدای داد مامان رو شنیدم
م.ل: پدصگ چند بار صدات کنم(داد)
+بله مامان
م.ل: کوفت مامان بیا کمک
+اومدم
+ته من برم
_باشه برو
سریع گوشمو گذاشتم کنار اومدم بیرون که دیدم اون اسگله لم داد رو مبل
+جات راحته
=بله حای شما خالی هست
+معلوم
م.ل: بیا کمک
+اوففف اومدم
رفتم کمک مامان غذا درست کردیم و خونه رو تمیز کردیم
م.ل: لونا من یه لحظه میرم بیرون میام
+باش
مامان رفت بیرون ساعت رو دیدم که ساعت 4 تازه اوففف رفتم نشستم یکم استراحت کنم که دیدم کوک اشغال تخمو رو رتخت زمین
+بیعشور و نفهم چرا اشغال میریزی(داد)
=یااا ترسیدم خب
+پاشو جمع کن
=خودت جمع کن
+من دو ساعت اونجا رو جارو کردم
=باشه جمع میکنم
+اوففف
کوک اشغال تخمه هاشو جمع کردم منم رفتم تو اتاقم اماده شم رفتم یه دوش 5 مینی گرفتم اومدم بیرون یه لباس قشنگ انتخاب کردم پوشیدم یه آرایش مولایم کردم موهامو باز کردم رفتم پایین که مامان اومده بود بابام هم اومده بود
که چند دقیقه بعد هم کوک اومد
part 26
سریع رفتم تو اتاقم به تهیونگ پیام دادم که جواب داد
+سلام
_سلام
+چطوری ته؟
_خوبم مرسی، راستی امشب میایم خونتون
+اره میدونم مامانم گفت
_خب چی دوست داری واست بگیرم
+تهیونگ مامان و بابامون نمیدونن ما باهمین و اونقت میخوای واسه من چیزی بگیری میفهمن
_باشه ولی بلاخره میفهمن که
+اووو باشه حالا
داشتم با ته حرف میزدم که صدای داد مامان رو شنیدم
م.ل: پدصگ چند بار صدات کنم(داد)
+بله مامان
م.ل: کوفت مامان بیا کمک
+اومدم
+ته من برم
_باشه برو
سریع گوشمو گذاشتم کنار اومدم بیرون که دیدم اون اسگله لم داد رو مبل
+جات راحته
=بله حای شما خالی هست
+معلوم
م.ل: بیا کمک
+اوففف اومدم
رفتم کمک مامان غذا درست کردیم و خونه رو تمیز کردیم
م.ل: لونا من یه لحظه میرم بیرون میام
+باش
مامان رفت بیرون ساعت رو دیدم که ساعت 4 تازه اوففف رفتم نشستم یکم استراحت کنم که دیدم کوک اشغال تخمو رو رتخت زمین
+بیعشور و نفهم چرا اشغال میریزی(داد)
=یااا ترسیدم خب
+پاشو جمع کن
=خودت جمع کن
+من دو ساعت اونجا رو جارو کردم
=باشه جمع میکنم
+اوففف
کوک اشغال تخمه هاشو جمع کردم منم رفتم تو اتاقم اماده شم رفتم یه دوش 5 مینی گرفتم اومدم بیرون یه لباس قشنگ انتخاب کردم پوشیدم یه آرایش مولایم کردم موهامو باز کردم رفتم پایین که مامان اومده بود بابام هم اومده بود
که چند دقیقه بعد هم کوک اومد
۱۴.۷k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.