تک پارتی نامجونــ★𝖓𝖆𝖒𝖏𝖔𝖔𝖓
تک پارتی نامجونــ★𝖓𝖆𝖒𝖏𝖔𝖔𝖓
『باران|گل|رز』
.
مثل آدم های متحرک روی تختش افتاده بود و به جام شرابی که توی دستاش بود نگاه می کرد .
روی تختش پر شده بود از گل های رز سرخ که انگار بارون گل رز روی تختش باریده بود .
همه ی این گل ها اونو یاده معشوقش مینداخت
که به خاطر یک هرزه ی دیگه اونو ترک کرده بود.
دستبند ها و انگشتر های که بهش هدیه داده بود رو هنوز توی دستاش نگه می داشت و بعد از اون تبدیل شد به یک جسم متحرک که فقط به تخت خوابش چسبیده بود.
فشار عصبی هم روش تاثیر گذاشته بود.
انگار کنترلش رو از دست داده بود.
جام شرابش رو توی دستای باریکش فشار می داد و این باعث شد که جام به شیشه های ریزی تبدیل بشه و دستش رو به خون در آورد و با همون دستای خونیش موهای براقش رو به عقب میکشید.
و به ماه خیره شد .
_ من چی نداشتم که اون داشت؟من براش آدم بدی بودم؟من بهش اهمیت نمی دادم؟من ازش بدم میومد؟
اینا سوال های تکراری بودن که براش مثل روتین روزانش بود
.
.
.
اصکی نرو خار کص...🗿🖕🏼
🕸ⓕⓞⓛⓛⓞⓦ ⓜⓔ🕸
『باران|گل|رز』
.
مثل آدم های متحرک روی تختش افتاده بود و به جام شرابی که توی دستاش بود نگاه می کرد .
روی تختش پر شده بود از گل های رز سرخ که انگار بارون گل رز روی تختش باریده بود .
همه ی این گل ها اونو یاده معشوقش مینداخت
که به خاطر یک هرزه ی دیگه اونو ترک کرده بود.
دستبند ها و انگشتر های که بهش هدیه داده بود رو هنوز توی دستاش نگه می داشت و بعد از اون تبدیل شد به یک جسم متحرک که فقط به تخت خوابش چسبیده بود.
فشار عصبی هم روش تاثیر گذاشته بود.
انگار کنترلش رو از دست داده بود.
جام شرابش رو توی دستای باریکش فشار می داد و این باعث شد که جام به شیشه های ریزی تبدیل بشه و دستش رو به خون در آورد و با همون دستای خونیش موهای براقش رو به عقب میکشید.
و به ماه خیره شد .
_ من چی نداشتم که اون داشت؟من براش آدم بدی بودم؟من بهش اهمیت نمی دادم؟من ازش بدم میومد؟
اینا سوال های تکراری بودن که براش مثل روتین روزانش بود
.
.
.
اصکی نرو خار کص...🗿🖕🏼
🕸ⓕⓞⓛⓛⓞⓦ ⓜⓔ🕸
۹۶۸
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.