عشق دختر باز من
پارت31
ویو به 5سال بعد
ویو ات*
امروز قراره برگردم به کره جنوبی، جایی که جوری قلبم شکسته، که نمیشه کاریش کرد ولی میتونم با انتقام خودمو اروم کنم دوست دارم اونایی که باعث اذیتم شدن رو ذلیل کنم، سوار هواپیما شدم گوشیمو گذاشتم سر حالت پرواز.
ویو کوک*
امروز مثل همیشه کوفتی و بی معنی پاشدم و بازم به خودم لعنت میفرستادم، پاشدم و اماده شدم برم باشگاه (بچه ها باشگاه مال خو د کوکه و خدشم مربیه)، حرکت کردم به سمت باشگاه و به لینو و سه بوم پیام دادم بیان اها یادم رفت ما باهم کار میکنیم(لینو با کوک باههم خوب شدن).
ویو ات*
رسیدم گوشیم زنگ خورد، ات: الو سلام اونی
(علامت دختره☆)
☆سلام ات خوبی رسیدی. ات: اره تازه رسیدم کجایی، ☆دارم میام دنبالت،.
ات: اوک بای.
خیلی استرس دارم، چون بعد 5سال با دوستام و از همه مهم تر کوک روبه رو شم.
ویو به 5سال قبل موقعی که ات خودکشی کرد(ات: زد به سرم همراه با فیلم گرفتن خودمو انداختم تو اب و وقتی که افتام از کارم پشیمون شدم و میخواستم بیام بیرون ولی متاسفانه شنا بلد نبودم داشتم غرق میشدم که یه نفر اومد نجاتم داد، یه دختر بود.
☆حالتون خوبه. ات: ممنون خیلی ممنون(با گریه) ☆چتونه چرا گریه میکنید، ات: من نیاز دارم یکی پشتم باشه دلداریم بده نه اذیتم کنه(با گریه)
☆ببخشید من توی دلداری دادن خوب نیستم ولی بیا بریم خونه من اونجا حرف بزنیم،
ویو به رسیدن خونه
☆بیا بشین اینجا تا برات لباس خشک بیارم
بعد پوشیدن لباس
☆خودتو معرفی میکنی.
ات: اوه ببخشید من ات هستم و مدرسه میرم لی اتم.
☆منم بورا هستم دانشگامو تموم کردم ازت بزرگترم، ولی چی باعث شد بیوفتی تو آب؟؟..
ات کل جریان رو تعریف کرد از اول تا اخر
☆پس نیوفتادی خود کشی بوده و پشیمون شده بودی واقعا زندگی سختی داشتی.
میدونی منم تنها زندگی میکنم میتونی با من بیای خارج. ات: واقعا. ☆اره
ات: ممنون. ☆از این ببد به من بگو اونی).(و اینکه الان اونی به ات کمک میکنه انتقام بگیره.)
ویو به 5سال بعد
ویو ات*
امروز قراره برگردم به کره جنوبی، جایی که جوری قلبم شکسته، که نمیشه کاریش کرد ولی میتونم با انتقام خودمو اروم کنم دوست دارم اونایی که باعث اذیتم شدن رو ذلیل کنم، سوار هواپیما شدم گوشیمو گذاشتم سر حالت پرواز.
ویو کوک*
امروز مثل همیشه کوفتی و بی معنی پاشدم و بازم به خودم لعنت میفرستادم، پاشدم و اماده شدم برم باشگاه (بچه ها باشگاه مال خو د کوکه و خدشم مربیه)، حرکت کردم به سمت باشگاه و به لینو و سه بوم پیام دادم بیان اها یادم رفت ما باهم کار میکنیم(لینو با کوک باههم خوب شدن).
ویو ات*
رسیدم گوشیم زنگ خورد، ات: الو سلام اونی
(علامت دختره☆)
☆سلام ات خوبی رسیدی. ات: اره تازه رسیدم کجایی، ☆دارم میام دنبالت،.
ات: اوک بای.
خیلی استرس دارم، چون بعد 5سال با دوستام و از همه مهم تر کوک روبه رو شم.
ویو به 5سال قبل موقعی که ات خودکشی کرد(ات: زد به سرم همراه با فیلم گرفتن خودمو انداختم تو اب و وقتی که افتام از کارم پشیمون شدم و میخواستم بیام بیرون ولی متاسفانه شنا بلد نبودم داشتم غرق میشدم که یه نفر اومد نجاتم داد، یه دختر بود.
☆حالتون خوبه. ات: ممنون خیلی ممنون(با گریه) ☆چتونه چرا گریه میکنید، ات: من نیاز دارم یکی پشتم باشه دلداریم بده نه اذیتم کنه(با گریه)
☆ببخشید من توی دلداری دادن خوب نیستم ولی بیا بریم خونه من اونجا حرف بزنیم،
ویو به رسیدن خونه
☆بیا بشین اینجا تا برات لباس خشک بیارم
بعد پوشیدن لباس
☆خودتو معرفی میکنی.
ات: اوه ببخشید من ات هستم و مدرسه میرم لی اتم.
☆منم بورا هستم دانشگامو تموم کردم ازت بزرگترم، ولی چی باعث شد بیوفتی تو آب؟؟..
ات کل جریان رو تعریف کرد از اول تا اخر
☆پس نیوفتادی خود کشی بوده و پشیمون شده بودی واقعا زندگی سختی داشتی.
میدونی منم تنها زندگی میکنم میتونی با من بیای خارج. ات: واقعا. ☆اره
ات: ممنون. ☆از این ببد به من بگو اونی).(و اینکه الان اونی به ات کمک میکنه انتقام بگیره.)
۷۱۴
۰۲ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.