راه طولانیـ p2
راه طولانیـ p2
ا. ت: ن بفرمایید!
پسر: عام خو چیزی سفارش دادین یا سفارش بدم؟
ا. ت: من یه قهوه برا خدم سفارش دادم شما برا خدتون سفارش بدین
پسر: پس من حساب میکنم
ا. ت: مچکرم خدم حساب کردم
پسر: عه بد شد! دفعه بعدی پس با منه
ا. ت: عجب.! اوکی.....
سولی از در اومد داخل دستمو تکون دادم منو دید اومد پیشم و شوکه شد از پسره کنار من
سولی: عا چیزه... سلام
پسر: سلام
ا. ت: خش اومدی بشین
سولی: مهمونته؟
ا. ت: بشین عزیزم(لبخند فیک)
پسر: فک کنم دوستتون مزاحمتون نمیشم
ا. ت: مزاحم نیستین
پسره بلند شد رفت و محکم زد به شونه سولی ک اخ گفتنش و شنیدم
سولی: چته روانی اخخخ دستم
ا. ت: الان چ موقع اومدنی بود اخه پفیوز
سولی: ن توروخدا میخاسی نیام! حالا این پسره کی بود
ا. ت: به ت چ ک کی بود فوضول
ا. ت: ن بفرمایید!
پسر: عام خو چیزی سفارش دادین یا سفارش بدم؟
ا. ت: من یه قهوه برا خدم سفارش دادم شما برا خدتون سفارش بدین
پسر: پس من حساب میکنم
ا. ت: مچکرم خدم حساب کردم
پسر: عه بد شد! دفعه بعدی پس با منه
ا. ت: عجب.! اوکی.....
سولی از در اومد داخل دستمو تکون دادم منو دید اومد پیشم و شوکه شد از پسره کنار من
سولی: عا چیزه... سلام
پسر: سلام
ا. ت: خش اومدی بشین
سولی: مهمونته؟
ا. ت: بشین عزیزم(لبخند فیک)
پسر: فک کنم دوستتون مزاحمتون نمیشم
ا. ت: مزاحم نیستین
پسره بلند شد رفت و محکم زد به شونه سولی ک اخ گفتنش و شنیدم
سولی: چته روانی اخخخ دستم
ا. ت: الان چ موقع اومدنی بود اخه پفیوز
سولی: ن توروخدا میخاسی نیام! حالا این پسره کی بود
ا. ت: به ت چ ک کی بود فوضول
۴۹.۵k
۱۸ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.