پارت ۶
پارت ۶
رفتم سمتش
جیمین : بیدار شدی حالت خوبه ( با حالت نگرانی و مستی )
نایون : اره خوبم
دیدم که بغلم کرد
جیمین : خیالم راحت شد باید بیشتر حواسم بهت باشه
ازم جدا شد که لباش رو گذاشت روی لبم و میک میزد ازم جدا شدم
جیمین : لبات خیلی شیرنیه مزه توت فرنگی میده
نایون : خجالت
جیمین رو بردم بالا گذاشتمش روی تخت
که جیمین دستم رو گرفت و انداختم روی تخت که خوابم برد
( راستی ساعت ۱۰ شب بود )
صبح ساعت ۸
از زبان نایون
بیدار شدم دیدم توی بغل گرم جیمین بودم بلند شدم رفتم حموم لباس راحتی پوشیدم
( عکسش رو میزارم )
رفتم پایین خیلی گرسنم بود دیشب نه ناهار خوردم نه شام
رفتم پینکیک درست کردم
رفتم بالا جیمین روبیدار کنم
نایون : بلند شو ( آرام )
جیمین : فقط ۵ دقیقه دیگه بزار بخوابم ( خواب آلود )
نایون : پشو بینم ( داد )
جیمین : یا آرام باش باشه بلندم میشم ولی شرط داره
نایون : چی ؟
جیمین : باید بهم بگی دوستم داری
نایون : باش دوست دارم
جیمین : نشنیدم
نایون : دوست دارم ( عربده )
جیمین : باشه آرام تر گوشم پاره شد
آمد سمتم یه بوس روی گونم کرد
نایون توی ذهنش وای خدا جونن الان بوسم کرد ذوق
جیمین : بریم پایین
نایون : اره
رفتیم پایین صبحونه خوردیم ظرف هارو شستم رفتم روی کاناپه نشستم
( توجه توجه )
سلام میخواستم بگم هم زمان که دارم این رمان رو میزارم یه رمان دیگه هم بزارم ؟ توی کامنت های بگید 💖
رفتم سمتش
جیمین : بیدار شدی حالت خوبه ( با حالت نگرانی و مستی )
نایون : اره خوبم
دیدم که بغلم کرد
جیمین : خیالم راحت شد باید بیشتر حواسم بهت باشه
ازم جدا شد که لباش رو گذاشت روی لبم و میک میزد ازم جدا شدم
جیمین : لبات خیلی شیرنیه مزه توت فرنگی میده
نایون : خجالت
جیمین رو بردم بالا گذاشتمش روی تخت
که جیمین دستم رو گرفت و انداختم روی تخت که خوابم برد
( راستی ساعت ۱۰ شب بود )
صبح ساعت ۸
از زبان نایون
بیدار شدم دیدم توی بغل گرم جیمین بودم بلند شدم رفتم حموم لباس راحتی پوشیدم
( عکسش رو میزارم )
رفتم پایین خیلی گرسنم بود دیشب نه ناهار خوردم نه شام
رفتم پینکیک درست کردم
رفتم بالا جیمین روبیدار کنم
نایون : بلند شو ( آرام )
جیمین : فقط ۵ دقیقه دیگه بزار بخوابم ( خواب آلود )
نایون : پشو بینم ( داد )
جیمین : یا آرام باش باشه بلندم میشم ولی شرط داره
نایون : چی ؟
جیمین : باید بهم بگی دوستم داری
نایون : باش دوست دارم
جیمین : نشنیدم
نایون : دوست دارم ( عربده )
جیمین : باشه آرام تر گوشم پاره شد
آمد سمتم یه بوس روی گونم کرد
نایون توی ذهنش وای خدا جونن الان بوسم کرد ذوق
جیمین : بریم پایین
نایون : اره
رفتیم پایین صبحونه خوردیم ظرف هارو شستم رفتم روی کاناپه نشستم
( توجه توجه )
سلام میخواستم بگم هم زمان که دارم این رمان رو میزارم یه رمان دیگه هم بزارم ؟ توی کامنت های بگید 💖
۸.۸k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.