ادامه

رسیدید بونتن

سانزو:عه‌میخواستم بیام دنبالت____سلام مایکی

مایکی:خب تو خواهرتو الان میخواستی بیاری؟

سانزو:نه آخه چیزه....ببخشید

ا/ت:این میمون گفت ببخشید؟

مایکی:انگولکش کردم

هردوتون میزنید زیر خنده
مایکی:خب اممم چیزه اتاقت.......میتونی تو اتاق من بخوابی

سانزو:نه مزاحم میشه

مایکی:نخیرم مزاحم الان تویی بدبخت

سانزو:بابا من چرا بزارم خواهرم با ی پسر دیگ بخوابه

مایکی:خواهرت از الان به بعد مال منه^^

سانزو:وات‌‌‌‌؟

**مایکی تورو میندازه روی کولش و میدوعه اتاق و در رو هم قفل میکن***

مایکی :الان منم و تووووو

ا/ت:حالا خوبه جواب مثبت ندادم

مایکی:خب اگ جوابت نداده بودی ک بغلم نمیکردی(اشاره ب موتور سواری)

ا/ت:حالا باشهههه

**مایکی میزارتت روی تخت و دستاشو میزاره دوره و قفلت میکنه به تخت**

مایکی:جوابتو بگو ... میخوام ببینم لبات تکون میخوره و میگن "عاشقتم"

**خمار حرف میزنه**

*ا/ت سرخ میشه*

ا/ت:هه هه میگم‌چیزه خیلی نزدیکی

مایکی:از این بع بعد دیگه بهت نزدیک‌نمیشه

ا/ت:خوبه

مایکی:میام داخلت

**ا/ت با قیافه وت‌ف نگاهش میکنه**ا/ت:م_منظورت چیه**

مایکی:میگیری چی میگم

**مایکی میبوستت و زبونشو میکنه داخل دهنت و مک های محکمی میزنه از کمرت میگیره و....**


پاذت بعدی رو عکس میزارم چون 🔞 داره
و از همینجا میگم اگه‌جنبه ندارید و خوشتون نمیاد پارت بعدی رو نخونید