𝕋ℍ𝔼 𝕂𝕀ℕ𝔾 ℙ𝔸ℝ𝕋 𝟙
𝕋ℍ𝔼 𝕂𝕀ℕ𝔾 ℙ𝔸ℝ𝕋 𝟙
از زبون جی اون
از صدای جیغ و سر و صدای دیسکو سردرد گرفته بودم. قرار بود امشب با دوستم شینا بیام ولی زنگ زد و گفت که نمیتونه بیاد منم تنها اومدم ولی حوصلم سر رفته یه ساعته که نشستم فقط. بلند شدم از دیسکو اومدم بیرون سوار ماشینم شدم و حرکت کردم و زنگ زدم به شینا
شینا: سلام
جی اون: هنوز سرکاری؟
شینا: آره
جی اون: پس منم میام رستوران پیشت
شینا: باشه منتظرتم خداحافظ
جی اون: خداحافظ
ماشین رو جلوی در رستوران پارک کردم رفتم تو رستوران شینا رو دیدم که داره برای مشتری ها غذا میبره منم رفتم سر یه میز نشستم شینا سرویس مشتری رو که داد اومد سر میز روبهروی من نشست.
شینا: چی شد بهت خوش نگذشت اومدی؟
جی اون: چرا خوب بود ولی حوصلم سر رفته بود
شینا: شام خوردی میخوای برات بیارم ؟
جی اون: نه نمیخوام
شینا: پس پاشو به من کمک کن تو که حوصلت سر رفته
بعد شینا منو میبره اتاق تعویض لباس ،لباس گارسون میپوشم و به شینا کمک میکنم بعد از نیم ساعت کمک کردن سر شینا غر زدم
جی اون: مشتریاتون کی میرن کی اینجارو میبندین؟
شینا با خنده میگه
شینا : نیم ساعت دیگه ولی اگه شانس بیاری تو این نیم ساعت دیگه مشتری نیاد وگرنه مجبوریم باز باشیم
همون موقع در رستوران باز شد و یه پسر اومد سر میز نشست
جی اون: همینم خب نمیومد دیگه
شینا: من میرم غذای میز هشت رو بدم تو برو ازش سفارش بگیر
رفتم سمت میز ۲۵ تا سفارش بگیرم
جی اون: چی میل دارین ؟
منو رو دادم بهش دفترچه رو باز کردم
یونگی: برای پیش غذا خوراک مرغ خامه ای برای غذای اصلی پاستا میگو و گوجه فرنگی برای دسر کوکی شکری
منم یادداشت کردم رفتم سمت آشپزخونه و سفارش ها رو دادم بعد از نیم ساعت که غذاش تموم شد رفتم که ظرفارو جمع کنم
یونگی: لطفا لیموناد توت فرنگی و ریحان هم بیارین
جی اون: الان ساعت بستن رستورانه.
یونگی: مگه آماده کردنش چقدر طول میکشه؟
جی اون: هرچقدر هم طول بکشه ما رستوران رو سر ساعت میبندیم بهتره شما هم تشریف ببرین
یونگی: شما میخواین مشتریتون ناراضی بره بیرون؟
جی اون: ما همچین چیزی رو نمیخوایم ولی شما دیر برای غذا خوردن اومدین اگه دوروبرتون رو نگاه کنین میبینین همه ی مشتریا رفتن
یونگی: منم دلم میخواد اینجا بشینم تا شما سفارشمو بیارین
صدامو میبرم بالا
جی اون: اگه نمیری مجبورم به پلیس زنگ بزنم...
به خاطر بدترین شروع عمرتون عذر میخوام😔
#نامجون #جین #شوگا #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #بی_تی_اس #فیک #فیکشن #سناریو #تصور_کن
از زبون جی اون
از صدای جیغ و سر و صدای دیسکو سردرد گرفته بودم. قرار بود امشب با دوستم شینا بیام ولی زنگ زد و گفت که نمیتونه بیاد منم تنها اومدم ولی حوصلم سر رفته یه ساعته که نشستم فقط. بلند شدم از دیسکو اومدم بیرون سوار ماشینم شدم و حرکت کردم و زنگ زدم به شینا
شینا: سلام
جی اون: هنوز سرکاری؟
شینا: آره
جی اون: پس منم میام رستوران پیشت
شینا: باشه منتظرتم خداحافظ
جی اون: خداحافظ
ماشین رو جلوی در رستوران پارک کردم رفتم تو رستوران شینا رو دیدم که داره برای مشتری ها غذا میبره منم رفتم سر یه میز نشستم شینا سرویس مشتری رو که داد اومد سر میز روبهروی من نشست.
شینا: چی شد بهت خوش نگذشت اومدی؟
جی اون: چرا خوب بود ولی حوصلم سر رفته بود
شینا: شام خوردی میخوای برات بیارم ؟
جی اون: نه نمیخوام
شینا: پس پاشو به من کمک کن تو که حوصلت سر رفته
بعد شینا منو میبره اتاق تعویض لباس ،لباس گارسون میپوشم و به شینا کمک میکنم بعد از نیم ساعت کمک کردن سر شینا غر زدم
جی اون: مشتریاتون کی میرن کی اینجارو میبندین؟
شینا با خنده میگه
شینا : نیم ساعت دیگه ولی اگه شانس بیاری تو این نیم ساعت دیگه مشتری نیاد وگرنه مجبوریم باز باشیم
همون موقع در رستوران باز شد و یه پسر اومد سر میز نشست
جی اون: همینم خب نمیومد دیگه
شینا: من میرم غذای میز هشت رو بدم تو برو ازش سفارش بگیر
رفتم سمت میز ۲۵ تا سفارش بگیرم
جی اون: چی میل دارین ؟
منو رو دادم بهش دفترچه رو باز کردم
یونگی: برای پیش غذا خوراک مرغ خامه ای برای غذای اصلی پاستا میگو و گوجه فرنگی برای دسر کوکی شکری
منم یادداشت کردم رفتم سمت آشپزخونه و سفارش ها رو دادم بعد از نیم ساعت که غذاش تموم شد رفتم که ظرفارو جمع کنم
یونگی: لطفا لیموناد توت فرنگی و ریحان هم بیارین
جی اون: الان ساعت بستن رستورانه.
یونگی: مگه آماده کردنش چقدر طول میکشه؟
جی اون: هرچقدر هم طول بکشه ما رستوران رو سر ساعت میبندیم بهتره شما هم تشریف ببرین
یونگی: شما میخواین مشتریتون ناراضی بره بیرون؟
جی اون: ما همچین چیزی رو نمیخوایم ولی شما دیر برای غذا خوردن اومدین اگه دوروبرتون رو نگاه کنین میبینین همه ی مشتریا رفتن
یونگی: منم دلم میخواد اینجا بشینم تا شما سفارشمو بیارین
صدامو میبرم بالا
جی اون: اگه نمیری مجبورم به پلیس زنگ بزنم...
به خاطر بدترین شروع عمرتون عذر میخوام😔
#نامجون #جین #شوگا #جیهوپ #جیمین #تهیونگ #جونگکوک #بی_تی_اس #فیک #فیکشن #سناریو #تصور_کن
۹.۰k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.