وقتي ماجرا تمام شد و خواستي برگردي پيش من، برايم صداي مرغ
وقتي ماجرا تمام شد و خواستي برگردي پيش من، برايم صداي مرغ هاي دريايي را به رهاورد بياور و صداي دريا را
صداي بهم خوردن فنجان و نعلبكي كافه هايي كه قرار بود تا حالا هزار بار رفته باشيم و نشد
صداي خوردن پارو بر آب را
و صدای بوق ممتد کشتی، وقتی روی سقف دکه ی ته موجشکن مینشینی
حالا دیگر چيز زيادي براي ديدن نداريم
ميخواهم وقتي آمدي، دستت را بگيرم، روي زمين گرم سيماني شهر دراز بكشيم و چشمهايمان را ببنديم و به صداهايي كه تو همراهت از روزهاي آفتابيِ گذركرده آوردي گوش كنيم
با چشمهای بسته گوش کنیم
و خيال كنيم چيزهاي قشنگي ميبينيم
صداي بهم خوردن فنجان و نعلبكي كافه هايي كه قرار بود تا حالا هزار بار رفته باشيم و نشد
صداي خوردن پارو بر آب را
و صدای بوق ممتد کشتی، وقتی روی سقف دکه ی ته موجشکن مینشینی
حالا دیگر چيز زيادي براي ديدن نداريم
ميخواهم وقتي آمدي، دستت را بگيرم، روي زمين گرم سيماني شهر دراز بكشيم و چشمهايمان را ببنديم و به صداهايي كه تو همراهت از روزهاي آفتابيِ گذركرده آوردي گوش كنيم
با چشمهای بسته گوش کنیم
و خيال كنيم چيزهاي قشنگي ميبينيم
۱۲.۰k
۲۷ دی ۱۴۰۰