تو مال منی پارت ۵ قسمت ۲
اما باز میخواست التماس کند شاید دل دختر کمی به رحم آید اما گویی گوش هایش را با آب پر کرده بود و چشم هایش را با دستانش پوشانده بود و نمیشنید خواهش های ملتمسانه پسر را، نمیدید اشک های سوزاننده عاشقش را چه شد که اینگونه در حسرت لبخندی دیگر از سوی دختر تا آخر عمر سوخت!!!!!
= ا/ت با فین فین گفت: چه دختر عنتری، چطور تونست دلشو انقد راحت بشکنه!!!!
سرگرد متعجب از واکنش اون بچه گفت: واقعا داری گریه میکنی!؟
با چشمای اشکی به چشمای سرگردی که خالی از هیچ حسی بود نگاه کرد و گفت: واقعا دلتون نسوخت!؟؟؟
_این کتاب نوشته نشده برای اینکه کسی دلش بسوزه، هدف نویسنده این بوده که عشق واقعی رو نشون بده، تا آخرش که بخونی میفهمی
ا/ت مثل بچهها دماغش و بالا کشید و چیزی نگفت و مشغول خوندن بقیه کتاب شد..
× از قیافه کوک معلوم بود که خسته شده ولی چیزی نمیگه، سریع بلند شدم و گفتم: میرم بیرون دیگه حموم کنید
بدون گفتن حرفی سرش و تکون داد..
آروم بیرون اومدم و روی تخت کوکی دراز کشیدم..
عر لعنتی چه تخت نرمی داشت
دستم به جسم سردی برخورد
سریع پاشدم که تفنگ براق و تمیزی رو دیدم
آروم برش داشتم و بهش نگا کردم
معلومه جونگکوک کارش و خیلی دوست داشته که اینجوری افسرده شده
چیکار میتونم براش بکنم!!!!!
مطمئنم مثل خودم از ترحم متنفره پس باید به جای ترحم با کارام از افسردگی درش بیارم!!!
#𝒑𝒂𝒓𝒕_5
#𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏
ꨄ︎ #تو_مال_منی ꨄ︎
= ا/ت با فین فین گفت: چه دختر عنتری، چطور تونست دلشو انقد راحت بشکنه!!!!
سرگرد متعجب از واکنش اون بچه گفت: واقعا داری گریه میکنی!؟
با چشمای اشکی به چشمای سرگردی که خالی از هیچ حسی بود نگاه کرد و گفت: واقعا دلتون نسوخت!؟؟؟
_این کتاب نوشته نشده برای اینکه کسی دلش بسوزه، هدف نویسنده این بوده که عشق واقعی رو نشون بده، تا آخرش که بخونی میفهمی
ا/ت مثل بچهها دماغش و بالا کشید و چیزی نگفت و مشغول خوندن بقیه کتاب شد..
× از قیافه کوک معلوم بود که خسته شده ولی چیزی نمیگه، سریع بلند شدم و گفتم: میرم بیرون دیگه حموم کنید
بدون گفتن حرفی سرش و تکون داد..
آروم بیرون اومدم و روی تخت کوکی دراز کشیدم..
عر لعنتی چه تخت نرمی داشت
دستم به جسم سردی برخورد
سریع پاشدم که تفنگ براق و تمیزی رو دیدم
آروم برش داشتم و بهش نگا کردم
معلومه جونگکوک کارش و خیلی دوست داشته که اینجوری افسرده شده
چیکار میتونم براش بکنم!!!!!
مطمئنم مثل خودم از ترحم متنفره پس باید به جای ترحم با کارام از افسردگی درش بیارم!!!
#𝒑𝒂𝒓𝒕_5
#𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏
ꨄ︎ #تو_مال_منی ꨄ︎
۱۳.۰k
۲۰ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.