(پارت30)

کوک*ویو
ا.ت گفت
ا.ت:بخشیدمت ولی من عاشق یونجونم
وقتی گفت مثل اینکه ته دریایی و صدا همه جا پخش میشه.
چند بار تو سرم تکرار شد.
کوک:یعنی حتی یه فرصت هم ندارم(با گریه)
ا.ت:....نمیدونم..
کوک:باشه واسه ی من مهمه تو شاد باشی(با گریه)
و همون لحظه از خونه ا.ت
با گریه رفتم بیرون.
رفتم خونم.
انقدر گریه کردم.
که چشام داشت خشک میشد.
ا.ت*ویو
جانکوک رفت.
واقعا عاشقمه.
باورم نمیشه.
من بخشیدمش دیگه.
همه چی رو فراموش کردم.
خب خیلی جذاب و خوشتیپ هست.
و جوون و تو دل برو.
هر دختری ارزوش جئون جانگ کوک هست.
از یونجون خوشتیپ و جذاب تره.
جانکوک رو به‌اندازه ی.
یک دوست دوسش دارم.
شاید هم در اینده فراتر از.
یک دوست داشتن پیدا بشه.
کوک*ویو
جئون جانگ کوک.
گریه نکن.
اون دختره خلاصه واسه ی.
تو میشه.
برای همین باید تلاش کنی.
اره تو اینی پسر.
(فردا صبح زود)
از خ اب بیدارشدم.
به خودم کلی رسیدم.
و سوار ماشین شدم.
و رفتم مدرسه.