مافیا جذااااب مغرور p:6
برگشتم دیدم و با کسی که دیدم تعجب کردم اره خودش بود جونگکوک بود بهش با دست نشون دادم گفتم چیه که خنده ای کرد با خنده اش متوجه شدم یجا کار میلنگه بعد یادم اومد که یه مدت پیش با گارسون صحبت کرده بود بعد اومد نشست از نقشه ش خبر داشتم میخواد داخل مشروبم یه چیزی بریزه که گارسونه اومد گفت بهتون این رو پیشنهاد میکنم چون فهمیدم ظرفیتتون ( نمیدونم درست نوشتم یا نه دیگه ببخشید ) بالا هست بعد ازش تشکر کردم و اونو برداشتم بعد دوباره نگاه جونگکوک کردم که داشت میخندید فک کرد نقشش عملی شده ههه
( فلش بک به چند دقیقه قبل )
ویو جونگکوک : رفتم پیش گارسون بهش گفتم قوی ترین داروی تحریک کننده رو بریزه داخل نوشیدنی بعد ببر برای ا.ت و بهش گفتم که چند دقیقه بعد بره که ا.ت شک نکنه
( پایان فلش بک )
بهش میخندیدم جوری نگاه میکردم بهش که تعجب کرده بود بعد با دست گفت چیه که رومو برگردوندم نقشم این بود که اونو بخوره ببمرش داخل یکی از اتاقا و بفهمه با کی طرفه داشت خوب پیش می رفت که
ا.ت ویو :
فهمیدم پس نوشیدنی رو نخوردم و بردمش پیش جونگکوک که بهم خندید و گفتم فک کردی خیلی باهوشی ؟ فک میکنی وقتی اونجوری نگاه میکنی بعد سفارش گارسون که اینو بخورم چیزی رو نمیفمم بعدش فک کردی ندیدم که وقتی با اون مرد رفتم داخل اتاق تو هم داشتی دید میزدی ؟ خب بهتر که دیدی من اونقدر ساده و احمق نیستم که خانوادم گذاشتن بیام یه کشور دیگه اها الان میخوای بگی که ازم اطلاعات نگرفتی ههه . خیلی تعجب کردم که چطور مافیا شدی با این عقلت یا اینکه تو این کشور همه اینجا کند ذهنن (یجور بهش گفت که جونگ کوک کند ذهنه . ادمین : میخوای خفت کنم ؟ ) جونگ کوک ری اکشنی نشون نداد ولی معلوم بود تعجب کرده
جونگ کوک ویو :
این دختره ا.ت.....
( فلش بک به چند دقیقه قبل )
ویو جونگکوک : رفتم پیش گارسون بهش گفتم قوی ترین داروی تحریک کننده رو بریزه داخل نوشیدنی بعد ببر برای ا.ت و بهش گفتم که چند دقیقه بعد بره که ا.ت شک نکنه
( پایان فلش بک )
بهش میخندیدم جوری نگاه میکردم بهش که تعجب کرده بود بعد با دست گفت چیه که رومو برگردوندم نقشم این بود که اونو بخوره ببمرش داخل یکی از اتاقا و بفهمه با کی طرفه داشت خوب پیش می رفت که
ا.ت ویو :
فهمیدم پس نوشیدنی رو نخوردم و بردمش پیش جونگکوک که بهم خندید و گفتم فک کردی خیلی باهوشی ؟ فک میکنی وقتی اونجوری نگاه میکنی بعد سفارش گارسون که اینو بخورم چیزی رو نمیفمم بعدش فک کردی ندیدم که وقتی با اون مرد رفتم داخل اتاق تو هم داشتی دید میزدی ؟ خب بهتر که دیدی من اونقدر ساده و احمق نیستم که خانوادم گذاشتن بیام یه کشور دیگه اها الان میخوای بگی که ازم اطلاعات نگرفتی ههه . خیلی تعجب کردم که چطور مافیا شدی با این عقلت یا اینکه تو این کشور همه اینجا کند ذهنن (یجور بهش گفت که جونگ کوک کند ذهنه . ادمین : میخوای خفت کنم ؟ ) جونگ کوک ری اکشنی نشون نداد ولی معلوم بود تعجب کرده
جونگ کوک ویو :
این دختره ا.ت.....
۱۰.۵k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.