Part 2

تهیونگ دستشو گذاشت رو صورتم و
لب هاش رو روی لبام گذاشت
اولش شوک شدم ولی زود به خودم اومدم و لبهام رو جدا کردم یه سیلی زدم رو صورتش و فرار کردم

تو راه خونه بودم ولی هنوز بدنم سست بود
همین جوری فکر میکردم که نفس های گرمی رو روی گردنم حس کردم
از ترس وایسادم و وقتی چرخیدم
یااااااا قرانننن تهیونگ بوووددد
با خشم بهم نگاه می‌کرد نمیدونستم چی کار کنم
همین جوی وایسادم ببینم چیکار میکنه که
دستمو محکم گرفت و با خودش می‌برد
ا.ت:تهیونگ ولم کن دستم درد میکنه
تهیونگ: ساکت میشی یا ساکتت کنم
خفه شدم

دیدم داره منو با خودش به سمت ماشینش میبره ایستادم
ا.ت: منو کجا میبریی
تهیونگ: میخوای بدونی
ا‌.ت:اهوم
تهیونگ: جایی میبرمت که اونجا حسابی تنبیهت کنم
ا.ت: بلههه
تهیونگ:...


تهیونگ ویو:

دیدم سوار ماشین نمیشه براید استایل بغلش کردم و به زور نشوندمش
بردم امارتم که تنبیهش کنم😈

ا.ت ویو:

یه امارت خیلی بزرگ داشت خودم دهنم وا مونده بود

ماشین وایساد تهیونگ پیاده کرد دو دوباره براید استایل بغلم کرد و داشت منو می‌برد

ته ویو:
بردم اتاقم و رو تختم ولش کردم یواش یواش شروع به حمله کردم و......
.
.
.
.
.

۲۰ فالو
به نظرتون خوبه
اگه خوبه ادامه میدم