ویو شوگا
ویو شوگا
بعد از زنگ ات زنگ زدم به کوک ( مثلا اینجا دوستش که توی هک کردن خیلی حرفه ای)
کوک: داشم مریضی این وقت شب مزاحم میشی
شوگا : ببین وقت نداریم یه شماره برات میفرستم آدرسش و ردیابی کن
کوک: منو فیلسوف فرض کردی
شوگا: کوک میگم وقت نداریم
کوک: اوفففف باشه
ویو جیمین
( جیمینم دیقا کارای که شوگا کرد و کرده بود فقط دوستش اینجا نامجون)
نامی: خوب ببین یه پرتگاه نزدیک جنگل
جیمین : خیلی خیلی ممنونم خدافظ
با عجله سوار ماشین ( گایز جیمین چند تا ماشین اره) شدم و خودمو رسوندم به اون پرتگاه ولی همزمان با من اون اشغالم رسید
شوگا: تو اینجا چه غلطی میکنی
جیمین : خودت اینجا چیکار میکنی همچی تقصیر تو
شوگا: هه من اگر تو نبودی منو ات الان باهم رابطه ی خوبی داشتم
جیمین : ببین حیف که نگرانم ات چیزیش شده باشه و اگر نه همینجا میکشتمت
شوگا: همچنین
ویو ات
روی سقف ماشین دراز کشیده بودم و داشتم به آسمون نگاه میکردم که صدای دوتا مرد آمد وقتی نزدیک شدن فهمیدم دارن اسم منو صدا میزنن وقتی از بالای سقف توی جنگل و نگاه کردم شوگا و جیمبن و دیدم اهههه اینا از کجا فهمیدن من اینجام حتی موقع مرگمم آرامش ندارم
شوگا و جیمین : اتتتتتتت
ات: ولم کنین می خوام تنهایی بمیرم
جیمین : صدا لز اون ور آمد بیا
ویو جیمین
وقتی صدا رو دنبال کردیم رسیدیم به پرتگاه که ات لبه ی اون پرتگاه وایستاده بود
شوگا: ات بیا کنار
ات: نمیام
جیمین: ات خطرناک این کارو نکن
ات: چرا این بلا هارو سرم اوردین
جیمین و شوگا: چون دوست داریم
ات با گربه شدید : خفه شین شما به این میگین دوست داشتن من به ابن میگم تجاوز
شوگا : باشه ات ببخشید بیا اینور
ویو ات
همینطور که حرف میزدن هی بهن نزدیک تر میشدن
ات: نزدیک من نشین
شوگا: ات عزیزم آروم باش
ات: چجوری آروم باشم دیگه بدنم برای خدم نیست دیگه دختر نیستم همشم تقصیر شما دوتا است
جیمین: اکی ببین بیا این ور حرف میزنیم حلش میکنیم
ویو ات
وقتی داشتیم حرف میزدیم درد شدیدی زیر معدم حس کردم و نتونستم سر پا وایسم افتادم رو دوتا زانو هام ار اونور شوگا و جیمین دویدن سمتم و بغلم کردن
شوگا : ات خوبی
جیمین: بی هوش شده
شوگا: داره ازش خون میاد
جیمین: باید ببریمش بیمارستان
ویو شوگا
بعد از اینکه ات رسوندیم بیمارستان تقریبا بعد از ۲ ساعت دکتر آمد و گفت
دکتر: ببخشید همسر خانم کیم ات کین
شوگا و جیمین: من
جیمین : چیز نه اشتباه شد ایشون
دکتر: خوب ایشون به دلیل اینکه بار اولشون بوده رابطه داشتن رحمشون آسیب دیده ولی خداروشکر حالشون خوبه
بعد از این حرف دکتر منو جیمین همو بغل کردیم
دکتر : فعلا
جیمین و شوگا: ععلا
.............
تموم شد 🦋🤣🌌دیدین ات نمرد 😬
بعد از زنگ ات زنگ زدم به کوک ( مثلا اینجا دوستش که توی هک کردن خیلی حرفه ای)
کوک: داشم مریضی این وقت شب مزاحم میشی
شوگا : ببین وقت نداریم یه شماره برات میفرستم آدرسش و ردیابی کن
کوک: منو فیلسوف فرض کردی
شوگا: کوک میگم وقت نداریم
کوک: اوفففف باشه
ویو جیمین
( جیمینم دیقا کارای که شوگا کرد و کرده بود فقط دوستش اینجا نامجون)
نامی: خوب ببین یه پرتگاه نزدیک جنگل
جیمین : خیلی خیلی ممنونم خدافظ
با عجله سوار ماشین ( گایز جیمین چند تا ماشین اره) شدم و خودمو رسوندم به اون پرتگاه ولی همزمان با من اون اشغالم رسید
شوگا: تو اینجا چه غلطی میکنی
جیمین : خودت اینجا چیکار میکنی همچی تقصیر تو
شوگا: هه من اگر تو نبودی منو ات الان باهم رابطه ی خوبی داشتم
جیمین : ببین حیف که نگرانم ات چیزیش شده باشه و اگر نه همینجا میکشتمت
شوگا: همچنین
ویو ات
روی سقف ماشین دراز کشیده بودم و داشتم به آسمون نگاه میکردم که صدای دوتا مرد آمد وقتی نزدیک شدن فهمیدم دارن اسم منو صدا میزنن وقتی از بالای سقف توی جنگل و نگاه کردم شوگا و جیمبن و دیدم اهههه اینا از کجا فهمیدن من اینجام حتی موقع مرگمم آرامش ندارم
شوگا و جیمین : اتتتتتتت
ات: ولم کنین می خوام تنهایی بمیرم
جیمین : صدا لز اون ور آمد بیا
ویو جیمین
وقتی صدا رو دنبال کردیم رسیدیم به پرتگاه که ات لبه ی اون پرتگاه وایستاده بود
شوگا: ات بیا کنار
ات: نمیام
جیمین: ات خطرناک این کارو نکن
ات: چرا این بلا هارو سرم اوردین
جیمین و شوگا: چون دوست داریم
ات با گربه شدید : خفه شین شما به این میگین دوست داشتن من به ابن میگم تجاوز
شوگا : باشه ات ببخشید بیا اینور
ویو ات
همینطور که حرف میزدن هی بهن نزدیک تر میشدن
ات: نزدیک من نشین
شوگا: ات عزیزم آروم باش
ات: چجوری آروم باشم دیگه بدنم برای خدم نیست دیگه دختر نیستم همشم تقصیر شما دوتا است
جیمین: اکی ببین بیا این ور حرف میزنیم حلش میکنیم
ویو ات
وقتی داشتیم حرف میزدیم درد شدیدی زیر معدم حس کردم و نتونستم سر پا وایسم افتادم رو دوتا زانو هام ار اونور شوگا و جیمین دویدن سمتم و بغلم کردن
شوگا : ات خوبی
جیمین: بی هوش شده
شوگا: داره ازش خون میاد
جیمین: باید ببریمش بیمارستان
ویو شوگا
بعد از اینکه ات رسوندیم بیمارستان تقریبا بعد از ۲ ساعت دکتر آمد و گفت
دکتر: ببخشید همسر خانم کیم ات کین
شوگا و جیمین: من
جیمین : چیز نه اشتباه شد ایشون
دکتر: خوب ایشون به دلیل اینکه بار اولشون بوده رابطه داشتن رحمشون آسیب دیده ولی خداروشکر حالشون خوبه
بعد از این حرف دکتر منو جیمین همو بغل کردیم
دکتر : فعلا
جیمین و شوگا: ععلا
.............
تموم شد 🦋🤣🌌دیدین ات نمرد 😬
۸.۹k
۱۲ آذر ۱۴۰۲