وارت2(پشیمون شدم الان مینویسم 😂🗿)
ویو ات
با حالت بی حوصلگی از خواب پاشدم یکم
خودمو کشیدم و چیندوزم اومد بالا رفتم
یه دوش10مینی گرفتم به ساعت نگاه کردم5:۳٠باورم نمیشد چقد زود بیدار شدم یه ارایش لایت کردم و یه لباسی که به فرم بخوره و دارک باشه(توی اسلاید 2گذاشتم) پوشیدمو موهامم چون کوتاهه فقط دو تا لاخ جولو انداختم جون اون دوتا رنگ شده بود و به سمت مدرسه حرکت کردم که حس کردم یکی داره به پای لختم نگاه میکنه حس کردم داره میاد نزدیک که یه جوری بهش لگو زدم که بیهوش شد
ویو جیهوپ
صبح پاشمو زود لباس پوشیدم از همون لباسایی که ات دوست داره امروز میخوام خوشحال شه(تو اسلاید سه) داشتم میرفتم که دیدم ات به ی مرده ای جوری لگد زده که خون از دماغش اومده بود
ات: ااا سلام جیهوپ
جیهوپ: س... سلام ات
ات: نترس با کاری ندارم مرده داشت به پام نگا میکرد
جیهوپ: اها باشه خوب نگا دامن به این کوتاهی اخه؟
ات: استایلت باحاله
جیهوپ: مرسی
تا اونجا با ات حرف زدیم من وقتی اتو میدیدم قلبم میلرزید و عرق میکردم و دوس داشتم برم بغلش کنم فکر کنم دوسش دارم
........................
حالش بیاد الان مینویسم
با حالت بی حوصلگی از خواب پاشدم یکم
خودمو کشیدم و چیندوزم اومد بالا رفتم
یه دوش10مینی گرفتم به ساعت نگاه کردم5:۳٠باورم نمیشد چقد زود بیدار شدم یه ارایش لایت کردم و یه لباسی که به فرم بخوره و دارک باشه(توی اسلاید 2گذاشتم) پوشیدمو موهامم چون کوتاهه فقط دو تا لاخ جولو انداختم جون اون دوتا رنگ شده بود و به سمت مدرسه حرکت کردم که حس کردم یکی داره به پای لختم نگاه میکنه حس کردم داره میاد نزدیک که یه جوری بهش لگو زدم که بیهوش شد
ویو جیهوپ
صبح پاشمو زود لباس پوشیدم از همون لباسایی که ات دوست داره امروز میخوام خوشحال شه(تو اسلاید سه) داشتم میرفتم که دیدم ات به ی مرده ای جوری لگد زده که خون از دماغش اومده بود
ات: ااا سلام جیهوپ
جیهوپ: س... سلام ات
ات: نترس با کاری ندارم مرده داشت به پام نگا میکرد
جیهوپ: اها باشه خوب نگا دامن به این کوتاهی اخه؟
ات: استایلت باحاله
جیهوپ: مرسی
تا اونجا با ات حرف زدیم من وقتی اتو میدیدم قلبم میلرزید و عرق میکردم و دوس داشتم برم بغلش کنم فکر کنم دوسش دارم
........................
حالش بیاد الان مینویسم
۳.۶k
۱۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.