تک پارتی نامییی❤🩹🫶🏻(زیاد به تک پارتی های من توجه نکنین ی
تک پارتی نامییی❤🩹🫶🏻(زیاد به تک پارتی های من توجه نکنین یهو میبینین میشه چند پارتی🤦🏻♀️)
وقتی با هم دعوا می کنید❤️
ویو دالمی(اسمه اتهه)
با نامجون دعوام شد سره اینکه چرا بی اجازه رفتم خرید کنم خودش هرچی می خواستم می خرید میاورد(منظور خرید خونه)
بعد از دعوا رفت اتاق و در و کوبید منم که خیلی اصبی بودم بدونه فکر کردن به چیزی کتم رو برداشت، و از خونه زدم بیرون
+انگار من زندانیشم بیشور فکر کرده کیه(اصبی)(حال ندارم چیزی بگم فقط می تونم بگم اینه:/)
+خب حالا کجا برم؟اصلا حال ندارم میرم سوجو میگیرم
ساعت ۲:۰۰ شب
اونقدر مست کردم که نفهمیدم زمان کی گذشت
+هیمم ساعت چنده؟(حالت مستی)
وقتی ساعتو نگاه کردم به کل پشمام ریخت
+وااای ساعت کی شد ۲ وااای قطعا نامجون منو تیکه تیکه می کنهههه
سری از روی سنگ بزرگ نزدیک دریا پا شدم و همین طور که می خوردم تلو تلو راه می رفتم خوشبختانه دریا نزدیک خونمون بود
هنو مست بودم و سولو خوران مرفتم سمت خونه نزدیک شدم و کلید رو در آوردم
+این بود..نه این بود...نه اینم نبود(حالت مستی)
همین طور داشتم کلیدارو امتحان می کردم که در یه هو باز شد و من تعادلم و از دست دادم و فرو رفتم تو بغل یه نفر از بوی عطر خوش بوش که من براش خریده بودم فهمیدم نامیههه اصلا جز اون کسه دیگه هم بود امکان نداشت
ویو نامییی
بعد از اون دعوا رفتم اتاق شروع کردم کتاب خوندن کتا همیشه آرومم می کرد وارد اتاق شدم کتابم رو برداشتم که صدای بسته شدن در اومد وایسا الان رفت بیرون لج کرد اهههه
رفت پایین
-دالمییی دالمیییی
اه گندش بزنن رفته
گلدون نزدیک بهم رو برداشتم و محکم کوبیدم زمین آخه من داشتم دو ساعت به کی می گفتم بدون اجازه نرو بیرون
ساعت۲:۰۰ نصفه شب
نامجون کله خونه رو با راه رفتنش متر کرد واقعا این کاره دالمی تو اعصابش بود برای بار سی و نه شماره همسرش رو گرفت ولی میزد شماره مرده نظر خاموش میباشد لطفا بعدا تماس بگیرید
(یه سوال وقتی گوشیتون تو حالت پرواز باشه مطمئنن زنگ نمی خوره بعد اگه کسی تماس بگیره به یارو چی میگه؟)
نامجون حسابی کلافه و اصبی شده بود داشت راه میرفت که صدای در اومد فهمید شخص پشت در چیه رفت و سری در و باز کرد که عزیز ترین کسش اوفتاد بغلش از بوی گنده الکل فهمید مسته
ادامه دارد.....
وقتی با هم دعوا می کنید❤️
ویو دالمی(اسمه اتهه)
با نامجون دعوام شد سره اینکه چرا بی اجازه رفتم خرید کنم خودش هرچی می خواستم می خرید میاورد(منظور خرید خونه)
بعد از دعوا رفت اتاق و در و کوبید منم که خیلی اصبی بودم بدونه فکر کردن به چیزی کتم رو برداشت، و از خونه زدم بیرون
+انگار من زندانیشم بیشور فکر کرده کیه(اصبی)(حال ندارم چیزی بگم فقط می تونم بگم اینه:/)
+خب حالا کجا برم؟اصلا حال ندارم میرم سوجو میگیرم
ساعت ۲:۰۰ شب
اونقدر مست کردم که نفهمیدم زمان کی گذشت
+هیمم ساعت چنده؟(حالت مستی)
وقتی ساعتو نگاه کردم به کل پشمام ریخت
+وااای ساعت کی شد ۲ وااای قطعا نامجون منو تیکه تیکه می کنهههه
سری از روی سنگ بزرگ نزدیک دریا پا شدم و همین طور که می خوردم تلو تلو راه می رفتم خوشبختانه دریا نزدیک خونمون بود
هنو مست بودم و سولو خوران مرفتم سمت خونه نزدیک شدم و کلید رو در آوردم
+این بود..نه این بود...نه اینم نبود(حالت مستی)
همین طور داشتم کلیدارو امتحان می کردم که در یه هو باز شد و من تعادلم و از دست دادم و فرو رفتم تو بغل یه نفر از بوی عطر خوش بوش که من براش خریده بودم فهمیدم نامیههه اصلا جز اون کسه دیگه هم بود امکان نداشت
ویو نامییی
بعد از اون دعوا رفتم اتاق شروع کردم کتاب خوندن کتا همیشه آرومم می کرد وارد اتاق شدم کتابم رو برداشتم که صدای بسته شدن در اومد وایسا الان رفت بیرون لج کرد اهههه
رفت پایین
-دالمییی دالمیییی
اه گندش بزنن رفته
گلدون نزدیک بهم رو برداشتم و محکم کوبیدم زمین آخه من داشتم دو ساعت به کی می گفتم بدون اجازه نرو بیرون
ساعت۲:۰۰ نصفه شب
نامجون کله خونه رو با راه رفتنش متر کرد واقعا این کاره دالمی تو اعصابش بود برای بار سی و نه شماره همسرش رو گرفت ولی میزد شماره مرده نظر خاموش میباشد لطفا بعدا تماس بگیرید
(یه سوال وقتی گوشیتون تو حالت پرواز باشه مطمئنن زنگ نمی خوره بعد اگه کسی تماس بگیره به یارو چی میگه؟)
نامجون حسابی کلافه و اصبی شده بود داشت راه میرفت که صدای در اومد فهمید شخص پشت در چیه رفت و سری در و باز کرد که عزیز ترین کسش اوفتاد بغلش از بوی گنده الکل فهمید مسته
ادامه دارد.....
۶.۵k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.