خیانت اشتباهp³
جویی بیدار شد دید خونست بلند شد با خنده و بغض رفت توی پزیرایی
جیمین سلام
جویی سلام خنده
جیمین میشه از جیمین بیشتر بهم بگی
جویی اره چرا که نه خنده وگریه
جویی اون کسی بود که منو عاشق خودش کرد یه پسر شیرین مهربون ولی ادم فروش من عاشقشم میمیرم براش بهترین کسیه که توی زندگیمه ولی ولی اون رف با میا با اون میا ی عوض.. نه واسچی بهش توهین کنم وقتی جیمین دوستش داره ها گریه و خنده
جیمین بغض کرده بود و جویی رو محکم بغل کرد
جویی خیلی وقیته کسیو بغل نکردم خنده
جیمین ببین این منم جیمین عشقت
جویی محکم تر بغلش کرد
جیمین ببینم تو میا رو میشناسی
جویی اره از متولد شدنش تا الن اون خواهر نا تنیم بود که باعث شد پدر مادرم بمیرن و گردن من افتاد سه سال حبس بودم وقتی اومدم بیرون با یه پسر خوشگلی اشنا شدم که هنوز مهرش توس دلم مونده اون جیمینه جیمین تنها کسیه مه دوستش دارم دوست دارم برگرده ولی من خوشحابس اونو میخوام پس میزارم با عشقش زندگی کنه اروز دارم خوبخت شه گریه و خنده
جیمین اون بدون جویی خوشبخت نمیشه گریه
و کیس شروشد
بعد پنج دیقه
جویی میگم اقا خنده
جیمین من جونگ کوکم
جویی اها چه اسم قشنگی داری ولی... ولش تو میدونس جیمین کجاهه خنده
جیمین نه ولس اگه بیماریت خوب شد میتونیم پسداش کنیم
جویی باشه خنده و گریه
جیمین ببین اون دوست داره تو برگردی پیشش
جویی اون منو هر..زه صدا میکنه وقتی برلش کم گذاشتم براچی باتاش باش خندخ و گریه
جیمین اون جیمین برات کم گذاست قدر تورو ندونست اون الن در بدر دنبالته و عاشقته
جویی مگه اینکه توی خابم ببینم خنده
بعد چن روز که جویی حالش خوب شده بود و جیمین همش ماسک میزد که نفهمه کیه
جویی توی خواب همش اسم جیمینو صدا میزد جیمین هم هر شب بخاطر کارلیی که کرده بود گریه میکرد
جیمین سلام
جویی سلام خنده
جیمین میشه از جیمین بیشتر بهم بگی
جویی اره چرا که نه خنده وگریه
جویی اون کسی بود که منو عاشق خودش کرد یه پسر شیرین مهربون ولی ادم فروش من عاشقشم میمیرم براش بهترین کسیه که توی زندگیمه ولی ولی اون رف با میا با اون میا ی عوض.. نه واسچی بهش توهین کنم وقتی جیمین دوستش داره ها گریه و خنده
جیمین بغض کرده بود و جویی رو محکم بغل کرد
جویی خیلی وقیته کسیو بغل نکردم خنده
جیمین ببین این منم جیمین عشقت
جویی محکم تر بغلش کرد
جیمین ببینم تو میا رو میشناسی
جویی اره از متولد شدنش تا الن اون خواهر نا تنیم بود که باعث شد پدر مادرم بمیرن و گردن من افتاد سه سال حبس بودم وقتی اومدم بیرون با یه پسر خوشگلی اشنا شدم که هنوز مهرش توس دلم مونده اون جیمینه جیمین تنها کسیه مه دوستش دارم دوست دارم برگرده ولی من خوشحابس اونو میخوام پس میزارم با عشقش زندگی کنه اروز دارم خوبخت شه گریه و خنده
جیمین اون بدون جویی خوشبخت نمیشه گریه
و کیس شروشد
بعد پنج دیقه
جویی میگم اقا خنده
جیمین من جونگ کوکم
جویی اها چه اسم قشنگی داری ولی... ولش تو میدونس جیمین کجاهه خنده
جیمین نه ولس اگه بیماریت خوب شد میتونیم پسداش کنیم
جویی باشه خنده و گریه
جیمین ببین اون دوست داره تو برگردی پیشش
جویی اون منو هر..زه صدا میکنه وقتی برلش کم گذاشتم براچی باتاش باش خندخ و گریه
جیمین اون جیمین برات کم گذاست قدر تورو ندونست اون الن در بدر دنبالته و عاشقته
جویی مگه اینکه توی خابم ببینم خنده
بعد چن روز که جویی حالش خوب شده بود و جیمین همش ماسک میزد که نفهمه کیه
جویی توی خواب همش اسم جیمینو صدا میزد جیمین هم هر شب بخاطر کارلیی که کرده بود گریه میکرد
۹.۳k
۳۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.