رمان شراب خونی🤤🍷

#شراب_خونی
#part66
"ویو کوک"
جین:هه ولی تو هیچ مدرکی از ما نداری...اما الان این تویی که اینجایی و شدی مدرک ما گرگینه ها😏
کوک:هه مدرک؟خب بگو بدونم همون مدرکی که میگی رو
"ویو تهیونگ"
پوففففف لعنتی این عکس هارو از کجا داره؟
عکس همون موقع بود که خون یونا رو دیدم و چشمام قرمز شد و دندون های نیشم دراومد....!
هوفففففف لعنتی
عکس بعدی که نشون داد عکس بورام بود....چییییییی؟..بو...بو...بورام؟
"ویو کوک"
هوف لعنتی ...پس دوباره تهیونگ وسوسه شده؟😕
چی؟بو...بورام؟
درون کوک:چرا انقدر تعجب میکنی؟؟اونم مثل تهیونگ و تو خون اشام!یک جوری میگی انگار من بودم که خون ات رو خوردم...!
اون تنها خون اشامی بود که وقتی خون میدید چشماش قرمز نمیشد!
جین:فکر کنم همین ها برای ثابت کردن اینکه شما سه تا خون اشامین بس باشه نه؟؟
اخی خیلی بد زایه شدی اقای جئون جونگ کوک!
کوک:ببند اون دهنتو!
جین:چی شد؟؟هه دیگه بلبل زبونی نمیکنی😏
کوک:هه...منتظرم ببینم چه گوهی میخوای بخوری!