پارت ۲۱
پارت ۲۱
#میکاسا
چیزی که میدیدم باورم نمیشد
دور ارن آتیش گرفته
توی چشماش هیچ حسی نبود
انگار که قدرتی شیطانی داشت
یه دفعه انگار همه چیز با سرعت نور از جلو چشمام رد شد
پلک زدم و دیدم که همه جا اتیش گرفته
ویلیام زخمی رو زمین افتاده
ارن روبه روم وایستاده
دستشو دراز کرد و طنابو باز کرد
اومد سمتم
نمیدونم چرا ولی یه حس عجیبی داشتم
روبه روم زانو زد
_خوبی
_اوهوم
_خوبه پس پاشو
_نمیخوای حداقل کمکم کنی پام درد میکنه
_میکاسا تا حالا به این فکر کردی که
خیلی عوض شدی
_خب اره
_خب پس باید بدونی که چرا کمکت نمیکنم
_چرا
_چون...
روشو برگردوند سمتم
یه دفعه یه لگد از سمت راست زد
ناخوداگاه دستم گرفتم رو سرم
و خودمو آماده ی درد کردم
ولی دردی حس نکردم
فقط احساس کردم
احساس ارامش
#ارن
بعد از اینکه دیدم به جای دفاع دستشو گذاشت رو سرش
فهمیدم که اون میکاسای سابق مرده
میکاسایی که به هیچکس تکیه نمیکرد
فهمیدم که اون حالا دیگه پشتش به من گرمه
جلوش زانو زدم و دستمو دورش حلقه کردم و بغلش کردم
دستمو بردم لای موهاشو نوازشش کردم
با استفاده از دروازه ی جهنمی
(ادمین: بهتون گفته بودم که بعصی قدرتای شخصیت های مختلف به ارن داده شده الان دروازه جهنمی همون قدرت اسکورپین شخصیت مورتال کمبه که میتونه با استفاده از تلپورت در عرض چند ثانیه از جایی به جای دیگه بره)
برگشتم خونه
میکاسا متوجه نشد ولی تعجبم نکرد
نشوندمش رو تخت
رفتم که وسایل کمک های اولیه رو بیارم سرش زخمی شده بود
داشتم دنبالش میگشتم که گوشی زنگ خورد
ارمین بود...
#میکاسا
چیزی که میدیدم باورم نمیشد
دور ارن آتیش گرفته
توی چشماش هیچ حسی نبود
انگار که قدرتی شیطانی داشت
یه دفعه انگار همه چیز با سرعت نور از جلو چشمام رد شد
پلک زدم و دیدم که همه جا اتیش گرفته
ویلیام زخمی رو زمین افتاده
ارن روبه روم وایستاده
دستشو دراز کرد و طنابو باز کرد
اومد سمتم
نمیدونم چرا ولی یه حس عجیبی داشتم
روبه روم زانو زد
_خوبی
_اوهوم
_خوبه پس پاشو
_نمیخوای حداقل کمکم کنی پام درد میکنه
_میکاسا تا حالا به این فکر کردی که
خیلی عوض شدی
_خب اره
_خب پس باید بدونی که چرا کمکت نمیکنم
_چرا
_چون...
روشو برگردوند سمتم
یه دفعه یه لگد از سمت راست زد
ناخوداگاه دستم گرفتم رو سرم
و خودمو آماده ی درد کردم
ولی دردی حس نکردم
فقط احساس کردم
احساس ارامش
#ارن
بعد از اینکه دیدم به جای دفاع دستشو گذاشت رو سرش
فهمیدم که اون میکاسای سابق مرده
میکاسایی که به هیچکس تکیه نمیکرد
فهمیدم که اون حالا دیگه پشتش به من گرمه
جلوش زانو زدم و دستمو دورش حلقه کردم و بغلش کردم
دستمو بردم لای موهاشو نوازشش کردم
با استفاده از دروازه ی جهنمی
(ادمین: بهتون گفته بودم که بعصی قدرتای شخصیت های مختلف به ارن داده شده الان دروازه جهنمی همون قدرت اسکورپین شخصیت مورتال کمبه که میتونه با استفاده از تلپورت در عرض چند ثانیه از جایی به جای دیگه بره)
برگشتم خونه
میکاسا متوجه نشد ولی تعجبم نکرد
نشوندمش رو تخت
رفتم که وسایل کمک های اولیه رو بیارم سرش زخمی شده بود
داشتم دنبالش میگشتم که گوشی زنگ خورد
ارمین بود...
۱۱.۴k
۲۶ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.