فیک تهیونگ پارت 33 ( آخر )
سال بعد
از زبان ا/ت
باورم نمیشه چقدر زود گذشت
۶ سال شد که من و تهیونگ ازدواج کردیم
لینا و جونگ کوک هم باهم ازدواج کردن و الان یه پسر کوچولو دارن
نامجون و میا هم همینطور و میا الان باردار هست
من و تهیونگ هم یه دختر خوشگل به اسم لیارا داریم که ۳ سالش هست
جیمین و جیسو هم دارن باهم قرار میزارن
الان فقط جیهوپ و یونگی تنها هستن
به مناسبت سالگرد ازدواج من و تهیونگ همه امروز خونه ی ما جمع شدن
همه دور هم نشسته بودن و داشتن حرف میزدن
گفتم: همه گوش کنید ؛ یه سورپرایز دارم براتون
لیارا گفت: آخ جون مامانی سوپرایز ( با لحن بچگونه)
بیبی چک رو از جیبم در آوردم و نشون دادم
میا و جیسو و لینا هم از خوشحالی جیغ زدن
نامجون: میا آروم تر بچه رفت هوا
تهیونگ از خوشحالی بغضش گرفت و گفت: باورم نمیشه
لیارا : هوراااا سونگ هو یه هم بازی جدید داریم ( سونگ هو پسر جونگ کوک هست )
سونگ هو : اره لیارا هوراااا
بچه ها از خوشحالی داشتن خونه رو داغون میکردن
جیهوپ : سونگ هو و لیارا نظرتون چیه بریم بازی کنیم ؟
بچه ها با هم : اره عمو هوسوک بریمممم
بچه ها هوپی رفتن که بازی کنن
تهیونگ گفت: من که کاری نکردم تو چطوری حامله شدی ؟
گفتم: کاری نکردی ؟ تا یه هفته نمیتونستم درست راه برم
یونگی گفت: تهیونگ آروم تر باش روی تخت ؛ ا/ت الان هم داره راه میره درست نمیتونه
میا گفت: من هم باید یه چیزی رو بگم
همه گفتن بگو
میا : منم دو قلو حامله هستم
نامجون: جدییییی ( با ذوق ) یعنی آنقدر بد کردمت که دوقلو حامله شدی ؟
میا با سر تایید داد
۲ سال بعد
از زبان ا/ت
دومین بچمون هم دختر بود اسمش رو گذاشتیم جانگ می
امروز مراسم عروسی جیمین و جیسو هست
جانگ می: برو اون طرف لیاراااااا ( با داد )
گفتم: دوباره دارید دعوا میکنید
جانگ می : ماماننننن لیارا میگه من بچه ی سر راهی بودم
گفتم: لیارا این شوخی دیگه قدیمی شده
لیارا : مگه راست نمیگمممممم
تهیونگ : اگه دعوتتون رو تموم نکنید هر سه تاتون رو تنبیه میکنم
جانگ می پرید داخل بغل تهیونگ
گفتم: خب دیگه بریم
رفتیم عروسی و مراسم به خوبی برگزار شد
همه خوب و خوش زندگی کردن و ا/ت و تهیونگ تا آخر عاشق هم موندن
----------------------------------------------------------
آخرش رو خیلی خلاصه جمع کردم 😂😂
نظرتون چی بود ؟ خوشتون اومد ؟
از زبان ا/ت
باورم نمیشه چقدر زود گذشت
۶ سال شد که من و تهیونگ ازدواج کردیم
لینا و جونگ کوک هم باهم ازدواج کردن و الان یه پسر کوچولو دارن
نامجون و میا هم همینطور و میا الان باردار هست
من و تهیونگ هم یه دختر خوشگل به اسم لیارا داریم که ۳ سالش هست
جیمین و جیسو هم دارن باهم قرار میزارن
الان فقط جیهوپ و یونگی تنها هستن
به مناسبت سالگرد ازدواج من و تهیونگ همه امروز خونه ی ما جمع شدن
همه دور هم نشسته بودن و داشتن حرف میزدن
گفتم: همه گوش کنید ؛ یه سورپرایز دارم براتون
لیارا گفت: آخ جون مامانی سوپرایز ( با لحن بچگونه)
بیبی چک رو از جیبم در آوردم و نشون دادم
میا و جیسو و لینا هم از خوشحالی جیغ زدن
نامجون: میا آروم تر بچه رفت هوا
تهیونگ از خوشحالی بغضش گرفت و گفت: باورم نمیشه
لیارا : هوراااا سونگ هو یه هم بازی جدید داریم ( سونگ هو پسر جونگ کوک هست )
سونگ هو : اره لیارا هوراااا
بچه ها از خوشحالی داشتن خونه رو داغون میکردن
جیهوپ : سونگ هو و لیارا نظرتون چیه بریم بازی کنیم ؟
بچه ها با هم : اره عمو هوسوک بریمممم
بچه ها هوپی رفتن که بازی کنن
تهیونگ گفت: من که کاری نکردم تو چطوری حامله شدی ؟
گفتم: کاری نکردی ؟ تا یه هفته نمیتونستم درست راه برم
یونگی گفت: تهیونگ آروم تر باش روی تخت ؛ ا/ت الان هم داره راه میره درست نمیتونه
میا گفت: من هم باید یه چیزی رو بگم
همه گفتن بگو
میا : منم دو قلو حامله هستم
نامجون: جدییییی ( با ذوق ) یعنی آنقدر بد کردمت که دوقلو حامله شدی ؟
میا با سر تایید داد
۲ سال بعد
از زبان ا/ت
دومین بچمون هم دختر بود اسمش رو گذاشتیم جانگ می
امروز مراسم عروسی جیمین و جیسو هست
جانگ می: برو اون طرف لیاراااااا ( با داد )
گفتم: دوباره دارید دعوا میکنید
جانگ می : ماماننننن لیارا میگه من بچه ی سر راهی بودم
گفتم: لیارا این شوخی دیگه قدیمی شده
لیارا : مگه راست نمیگمممممم
تهیونگ : اگه دعوتتون رو تموم نکنید هر سه تاتون رو تنبیه میکنم
جانگ می پرید داخل بغل تهیونگ
گفتم: خب دیگه بریم
رفتیم عروسی و مراسم به خوبی برگزار شد
همه خوب و خوش زندگی کردن و ا/ت و تهیونگ تا آخر عاشق هم موندن
----------------------------------------------------------
آخرش رو خیلی خلاصه جمع کردم 😂😂
نظرتون چی بود ؟ خوشتون اومد ؟
۱۷.۵k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.