عاشق برادر دوستم شدم
میا دوید سمت تیهونگ که تیهونگ مهکم بغلش کرد
هه سو:میا داداشت این اینه که منو خریده
میا:چی داداش تو
تیهونگ: شششششش اره میا اقای جانگ برای بار اخر از دخترت خداحافظی کن
اقای جانگ: چشم دخترم عزیزم
هه سو: نزدیک من نیا ازم دور شو
خلاصه
تیهونگ هه سو رو برد امارت بزرگی که مثل قصر بود بیا داشت با تیهونگ حرف میزد که هه سو خوابش برد
% رسیدیم
تیهونگ خوبه امممم هه ولش
تیهونگ هه سو رو براید استایل بغل کرد هه سو تقلا نمی کرد چون میدونست میا اونجا بود
بیا
بازم
خوب خماریییییییییییییی
این پارت شرطی نیست
ولی
بلایکید
😎😎😎😂😂😂😘
هه سو:میا داداشت این اینه که منو خریده
میا:چی داداش تو
تیهونگ: شششششش اره میا اقای جانگ برای بار اخر از دخترت خداحافظی کن
اقای جانگ: چشم دخترم عزیزم
هه سو: نزدیک من نیا ازم دور شو
خلاصه
تیهونگ هه سو رو برد امارت بزرگی که مثل قصر بود بیا داشت با تیهونگ حرف میزد که هه سو خوابش برد
% رسیدیم
تیهونگ خوبه امممم هه ولش
تیهونگ هه سو رو براید استایل بغل کرد هه سو تقلا نمی کرد چون میدونست میا اونجا بود
بیا
بازم
خوب خماریییییییییییییی
این پارت شرطی نیست
ولی
بلایکید
😎😎😎😂😂😂😘
۲۲.۲k
۱۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.