عشقه دردسرساز p¹²

عشقه دردسرساز p¹²
منم کنجکاویم گل کرد و سه چهار نوت دیگه هم زدم فلیکس از قلبش گرفت و نفس نفس زد و دوباره نوت زدم فلیکس افتاد رو زمین هان: یا بسه ولی من دوباره زدم اومد از دستم گرفت خواست بشکونتش که فلیکس داد زد @نههههه بعد آروم گفت @نه هان گیتار رو گذاشت زمین و رفت پیش فلیکس ، فلیکس داشت گریه میکرد @نه نه نه هان: خیلی خوب باشه آروم باش فلیکس تو خودش جمع شد

هان.
نمی‌دونم این پسر چی درد و رنجی رو تحمل کرده و روحش خیلی خسته بود بلندش کردم و تو چشماش نگاه کردم غمی چندین ساله رو تو چشماش دیدم بهش کمک کردم رو تخت بشینه هان:خوبی؟؟ @هوم ~معذرت هان: فک میکنی با یه معذرت ساده همچی تموم میشه؟ ~میخوای چیکار کنم؟جلوش زانو بزنم؟ هان: به غیر از زانو زدن باید دستشم ببوسی ~یاااا @بسه دیگه اه صدای در خونه اومد هان: میرم باز میکنم @ خودم میرم هان: باشه همگی با هم رفتیم طبقه پایین فلیکس رفت در رو باز کنه

#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز