پارت ۱
پارت ۱
میا
گوشی:(آلارم)
میا:امممم وای چقدر خوب خوابیدم
بلند شدم رفتم دستشویی صورتمو شستم و کارام کردم روتین پوستی و اینا اومدن بیرون لباس پوشیدم(اسلاید)و رفتم بیرون دم در سوار موتورم شدم و رفتم سمت اداره پلیس برا جاسوسی وقتی رسیدم پیاده شدم و رفتم داخل سر جام نشستم(فلش بک)
بعد از اینکه چند تا چیز فهمیدم داشتم میرفتم که
پلیس:هی میا امروز کارت خیلی خوب بود
میا:عا ممنون لطف دارین
هی سعی میکرد لمسم کنه ولی سریع رفتم و رفتم سمت عمارت
لیسا
نشسته بودم و داشتم نوتلا میخوردم که صدای در اومد رفتم باز کردم میا بود و سریع رفت سمت اتاق عجببببب
میا
سریع رفتم سمت اتاقم و همه چی رو چک کردم هیچی نبود نه حتما یه چیزی شده مطمئنم رفتم پایین
میا:لیسا امروز مهمون داشتیم؟
لیسا:اره
میا:کی؟
لیسا:شوگا از ببر سیاه
میا:چرا اینجا بود؟!
لیسا:میخاست تورو ببینه
میا:رفت تو اتاق من؟!!!
لیسا:اره چطور؟
میا:هیچی ممنون
رفتم تو اتاق و دوباره گشتم که روی لبتابم یه نامه بود باز کردم
نامه:امروز خوب داری خوش میگذرونی تو اداره امشب یه مهمونی دارم میبینمت
میا
گوشی:(آلارم)
میا:امممم وای چقدر خوب خوابیدم
بلند شدم رفتم دستشویی صورتمو شستم و کارام کردم روتین پوستی و اینا اومدن بیرون لباس پوشیدم(اسلاید)و رفتم بیرون دم در سوار موتورم شدم و رفتم سمت اداره پلیس برا جاسوسی وقتی رسیدم پیاده شدم و رفتم داخل سر جام نشستم(فلش بک)
بعد از اینکه چند تا چیز فهمیدم داشتم میرفتم که
پلیس:هی میا امروز کارت خیلی خوب بود
میا:عا ممنون لطف دارین
هی سعی میکرد لمسم کنه ولی سریع رفتم و رفتم سمت عمارت
لیسا
نشسته بودم و داشتم نوتلا میخوردم که صدای در اومد رفتم باز کردم میا بود و سریع رفت سمت اتاق عجببببب
میا
سریع رفتم سمت اتاقم و همه چی رو چک کردم هیچی نبود نه حتما یه چیزی شده مطمئنم رفتم پایین
میا:لیسا امروز مهمون داشتیم؟
لیسا:اره
میا:کی؟
لیسا:شوگا از ببر سیاه
میا:چرا اینجا بود؟!
لیسا:میخاست تورو ببینه
میا:رفت تو اتاق من؟!!!
لیسا:اره چطور؟
میا:هیچی ممنون
رفتم تو اتاق و دوباره گشتم که روی لبتابم یه نامه بود باز کردم
نامه:امروز خوب داری خوش میگذرونی تو اداره امشب یه مهمونی دارم میبینمت
۸.۶k
۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.