اولین دیدار
اولین دیدار
باجی:
داشتی توی پارک با دوتا بچه گربه بازی میکردی ، تصمیم گرفتی بغلشون کنی ؛ یکیشون ک سیاه بود رو بغل کردی ولی اون یکی ک سفید بود داشت از دستت میوفتاد ک یهو ی پسر جذاب با موهای بلند مشکی گربه سفیده رو گرفت
تو شک بودی ک گفت..باجی : هی کجارو نگا میکنی؟...
جواب ندادی در اصل اصلا حواست نبود
باجی : الووو کجایی ؟
ا/ت : عاا ببخشید تو پسری؟
باجی : ا.اره..... آها واسه موهام
ا/ت : چ باحالی ... خب اسم من ا/ت هست اسم ت....( نزاشت حرفتو کامل بزنی )
باجی : باجی ..اسمم باجیه
ا/ت : خوش بختم
باجی : همینطور
باجی : میای یکم قدم بزنیم؟
ا/ت : اووووووم.... البته
و دوتا گربه رو بغل کردین و راه افتادین
( تو گربه سیاهع و باجی گربه سفیده )
باجی:
داشتی توی پارک با دوتا بچه گربه بازی میکردی ، تصمیم گرفتی بغلشون کنی ؛ یکیشون ک سیاه بود رو بغل کردی ولی اون یکی ک سفید بود داشت از دستت میوفتاد ک یهو ی پسر جذاب با موهای بلند مشکی گربه سفیده رو گرفت
تو شک بودی ک گفت..باجی : هی کجارو نگا میکنی؟...
جواب ندادی در اصل اصلا حواست نبود
باجی : الووو کجایی ؟
ا/ت : عاا ببخشید تو پسری؟
باجی : ا.اره..... آها واسه موهام
ا/ت : چ باحالی ... خب اسم من ا/ت هست اسم ت....( نزاشت حرفتو کامل بزنی )
باجی : باجی ..اسمم باجیه
ا/ت : خوش بختم
باجی : همینطور
باجی : میای یکم قدم بزنیم؟
ا/ت : اووووووم.... البته
و دوتا گربه رو بغل کردین و راه افتادین
( تو گربه سیاهع و باجی گربه سفیده )
۹.۸k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.