بیونگ اومد دمبالت و توی ماشین تو همه چیز رو براش تعریف کر
بیونگ اومد دمبالت و توی ماشین تو همه چیز رو براش تعریف کردی
×اه عوضی باید با دستای خودم خفش کنم
×بیا باید بریم بیمارستان
_نه...فقط منو ببر خونه الان مامانم خیلی نگران شده بابام همکه هیچی
+بابات رفت بوسان،،وختی به مامانت زنگ زدم یونا کوش گفت
_وای حالا چی به مامانم بگم اوففف
×نگران نباش یه چیزی بهش میگیم
رسیدیت
_باهام بیا الان خیلی از مامانم میترسم
×باشه باشه
رفتید تو مامانت باسرعت بغلت کرد و دقیقن دست گذاشت رو زخمت
_اخخخ
*عزیزم کجا بودی هق ببخیشد ناراحتت کردم فقط قول بده دیگه فرار نکنی
_ف..فرار؟؟
×درستع من اونو وختی دیدم که داشت از سئول میرفت
*هق دخترم هق
_ببخشید مامان قول میدم دیگه هیچ وخت تنهات نزارم حالا میشه برم توی اتاقم خیلی خستم
*اهم برو
_ممنونم بیونگ:)
×خاهش میکنم من همیشه کنارتم:)
پارت ۹
×اه عوضی باید با دستای خودم خفش کنم
×بیا باید بریم بیمارستان
_نه...فقط منو ببر خونه الان مامانم خیلی نگران شده بابام همکه هیچی
+بابات رفت بوسان،،وختی به مامانت زنگ زدم یونا کوش گفت
_وای حالا چی به مامانم بگم اوففف
×نگران نباش یه چیزی بهش میگیم
رسیدیت
_باهام بیا الان خیلی از مامانم میترسم
×باشه باشه
رفتید تو مامانت باسرعت بغلت کرد و دقیقن دست گذاشت رو زخمت
_اخخخ
*عزیزم کجا بودی هق ببخیشد ناراحتت کردم فقط قول بده دیگه فرار نکنی
_ف..فرار؟؟
×درستع من اونو وختی دیدم که داشت از سئول میرفت
*هق دخترم هق
_ببخشید مامان قول میدم دیگه هیچ وخت تنهات نزارم حالا میشه برم توی اتاقم خیلی خستم
*اهم برو
_ممنونم بیونگ:)
×خاهش میکنم من همیشه کنارتم:)
پارت ۹
۱۰.۲k
۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.