P6
P6
*مکالمه ات و جیمین
چیم:اوه سلام ات....ببخشید من دیر دیدم...حموم بودم...
ات:سلام...اشکالی نداره...حالا میای؟
چیم:آره البته چرا نیام
ات:ایوللل(ذوق)
چیم:😂😅
*پایان مکالمه
ات خوشحال بود
تقریبا ۱۰ دیقه گذشت که زنگ در توسط جیمین زده شد
جیمین و ات همیشه وقتی همو میدیدن همدیگرو بغل میکردن
امروزم مثل همیشه....
کنار همدیگه نشستن
ات رفت و کمی مشروب برای نوشیدن اورد
چند ساعت گذشت....
تو بالکن بودن
ات:جیمین ماه رو ببین....امشب کامله
گُفت ماه را تماشا کُن امشب کامل است
نِگاهش کردم و راست میگفت کامل و بی نقص!
جیمین:ات.....خب...باید یه جیزی بهت بگم(جدی)
ات:هوم...چیزی شده؟مستی؟
پیشونی جیمین رو لمس کرد
چیم:مست نیستم....
ات:اوهوم....فقط یکم داغی
چیم:میشوډ همـسفر رویاي ٺو باشم..؟
دست حقیقت را بگیر و با خود ببر
رهایم کنی هم رویاهایم عطر آگین خواهد ماند
تو خود می دانی …
عطر دوست داشتن من ماندگارست…
ات تعجب کرده بود
اما به روی خودش نیورد
و با یک لبخند زبان ز سخن باز کرد
ات:اوهوم....😊😊
جیمین:پس....اجازه هست؟
ات فقط لبخند زد و نزدیک شد
و همین...بهترین جواب دنیا برای این سوال بود
جیمین دست راستشو به کمر ات برد
و با دست چپ....صورتشو قاب کرد...و شروع به بوسیدن عشق دیرینش کرد
آیا هرگز کسی را چنان بوسیده ای
که جهانت تقسیم شده باشد
به قبل و بعد آن بوسه..؟ :)
*مکالمه ات و جیمین
چیم:اوه سلام ات....ببخشید من دیر دیدم...حموم بودم...
ات:سلام...اشکالی نداره...حالا میای؟
چیم:آره البته چرا نیام
ات:ایوللل(ذوق)
چیم:😂😅
*پایان مکالمه
ات خوشحال بود
تقریبا ۱۰ دیقه گذشت که زنگ در توسط جیمین زده شد
جیمین و ات همیشه وقتی همو میدیدن همدیگرو بغل میکردن
امروزم مثل همیشه....
کنار همدیگه نشستن
ات رفت و کمی مشروب برای نوشیدن اورد
چند ساعت گذشت....
تو بالکن بودن
ات:جیمین ماه رو ببین....امشب کامله
گُفت ماه را تماشا کُن امشب کامل است
نِگاهش کردم و راست میگفت کامل و بی نقص!
جیمین:ات.....خب...باید یه جیزی بهت بگم(جدی)
ات:هوم...چیزی شده؟مستی؟
پیشونی جیمین رو لمس کرد
چیم:مست نیستم....
ات:اوهوم....فقط یکم داغی
چیم:میشوډ همـسفر رویاي ٺو باشم..؟
دست حقیقت را بگیر و با خود ببر
رهایم کنی هم رویاهایم عطر آگین خواهد ماند
تو خود می دانی …
عطر دوست داشتن من ماندگارست…
ات تعجب کرده بود
اما به روی خودش نیورد
و با یک لبخند زبان ز سخن باز کرد
ات:اوهوم....😊😊
جیمین:پس....اجازه هست؟
ات فقط لبخند زد و نزدیک شد
و همین...بهترین جواب دنیا برای این سوال بود
جیمین دست راستشو به کمر ات برد
و با دست چپ....صورتشو قاب کرد...و شروع به بوسیدن عشق دیرینش کرد
آیا هرگز کسی را چنان بوسیده ای
که جهانت تقسیم شده باشد
به قبل و بعد آن بوسه..؟ :)
۴.۸k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.