پارت ۱۳(پایان)
چند ساعت گذشت که زن کارش تموم شد و از وَن بیرون رفت و جی هوپ به سمت فرودگاه حرکت میکردم
+دارو های جونگ کوک چی؟
_تو آمریکا میخریم
وارد فرودگاه شدیم
٫ سلام
+جونگ کوک بیدار شدی(ذوق)
٫هوم
٫من چجوری باید بیام
_دکتره برات ویلچر آورد یادت نیست؟(مهربون)
٫نه
آماده شدیم و هوپی جونگ کوک رو روی ویلچر نشوند
+میشه من بیارمش ؟
_البته
_من میرم بلیط بگیرم تو و جونگ کوک آروم آروم بیاین
+باشه
٫سولی
+بله
٫ممنونم که جونم رو نجات دادی
+(لبخند)
روی یک صندلی نشستم که جی هوپ رسید....
_نیم ساعت دیگه میاد(ذوق)
بعد از این حرفش من رو بغل کرد
_تو خیلی قوی بودی سولی
+ممنونم جیهوپاا
نگاهم با جونگ کوک برخورد کرد و فهمیدم غیرتی شده و داره لبخند فیک میزنه که سریع از جیهوپ جدا شدم
در هواپیما:
منو جونگ کوک کنار هم نشسته بودیم و داشتیم غذا میخوردیم که جی هوپ اومد بالا سرمون و چند دقیقه پیشمون بود که متوجه نگاه های بین جیهوپ و کوکی شدم
که جیهوپ ی یک لبخند بزرگ زد
+چی شده
٫راستش من....
_راستش اون.....
٫یا هوسوکااا
٫م من دوست دارم یعنی عاشقت شدم (خجالت)
با تعجب بهش نگاه میکردم
٫ م مال م من میشی؟
+ م من از الان به بعد مال توعممم
(خجالت)
جیهوپ خیلی ذوق داشت و سندروم دست زدن بیقرار گرفته بود و همش دست میزد(👏)
که یکی از از کارکن ها اومد بالا سرمون و هر ستامون با تعجب به سمت اون برگشتیم
&ممنون میشم که سر و صدا نکنین ساعت چهار بامداده
_ب بله
+(خنده)
٫(خنده)
_یاااا
٫خیلی خب جی هوپ تو میتونی بری سر جات
_هه هه هه(لبخند شیطانی)
٫یا هوسوکااا
بعد از رفتن هوپی جونگ کوک دستمو گرفت و به آفتاب در حال طلوع چشم دوختیم
٫تو الان مال منی(ذوق)
+تو هم الان مال منی(ذوق عظیم)
پایان
امیدوارم خوشتون اومده باشه ، بعدی از کی باشه ؟
+دارو های جونگ کوک چی؟
_تو آمریکا میخریم
وارد فرودگاه شدیم
٫ سلام
+جونگ کوک بیدار شدی(ذوق)
٫هوم
٫من چجوری باید بیام
_دکتره برات ویلچر آورد یادت نیست؟(مهربون)
٫نه
آماده شدیم و هوپی جونگ کوک رو روی ویلچر نشوند
+میشه من بیارمش ؟
_البته
_من میرم بلیط بگیرم تو و جونگ کوک آروم آروم بیاین
+باشه
٫سولی
+بله
٫ممنونم که جونم رو نجات دادی
+(لبخند)
روی یک صندلی نشستم که جی هوپ رسید....
_نیم ساعت دیگه میاد(ذوق)
بعد از این حرفش من رو بغل کرد
_تو خیلی قوی بودی سولی
+ممنونم جیهوپاا
نگاهم با جونگ کوک برخورد کرد و فهمیدم غیرتی شده و داره لبخند فیک میزنه که سریع از جیهوپ جدا شدم
در هواپیما:
منو جونگ کوک کنار هم نشسته بودیم و داشتیم غذا میخوردیم که جی هوپ اومد بالا سرمون و چند دقیقه پیشمون بود که متوجه نگاه های بین جیهوپ و کوکی شدم
که جیهوپ ی یک لبخند بزرگ زد
+چی شده
٫راستش من....
_راستش اون.....
٫یا هوسوکااا
٫م من دوست دارم یعنی عاشقت شدم (خجالت)
با تعجب بهش نگاه میکردم
٫ م مال م من میشی؟
+ م من از الان به بعد مال توعممم
(خجالت)
جیهوپ خیلی ذوق داشت و سندروم دست زدن بیقرار گرفته بود و همش دست میزد(👏)
که یکی از از کارکن ها اومد بالا سرمون و هر ستامون با تعجب به سمت اون برگشتیم
&ممنون میشم که سر و صدا نکنین ساعت چهار بامداده
_ب بله
+(خنده)
٫(خنده)
_یاااا
٫خیلی خب جی هوپ تو میتونی بری سر جات
_هه هه هه(لبخند شیطانی)
٫یا هوسوکااا
بعد از رفتن هوپی جونگ کوک دستمو گرفت و به آفتاب در حال طلوع چشم دوختیم
٫تو الان مال منی(ذوق)
+تو هم الان مال منی(ذوق عظیم)
پایان
امیدوارم خوشتون اومده باشه ، بعدی از کی باشه ؟
۶.۷k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.