p38
تهیونگ همون طوری که جونگکوک رو توی بغلش گرفته بود به سمت تخت رفت و خیلی آروم، بدن ظریف و خوش تراش جونگکوک رو روی تختش گذاشت.
بعد از دیدن حالت خوابیدن جونگکوک نتونست مقاومت کنه و آروم لبه ی تخت نشست و انگشتاش رو با احتیاط روی صورت کوکی کوچولوش کشید.
زیرلب گفت:
_پسر چیشد که من و تو انقدر از هم جدا شدیم...
درسته خودش جواب این سوال رو میدونست ولی هنوز نتونسته بود باور کنه اون اتفاق باعث همه ی این سختیا شده بود. شاید جونگکوک چیزی نمیدونست ولی تهیونگ مثل گناهکاری بود که توی جهنم بین آتیش داغ و مار های سمی گیر کرده و هیچ راه برگشتی نداره...ولی این فقط حس الان تهیونگ بود، کسی چه میدونست؟
شاید اعمال و گناهان یه فرد دیگه ای به نام تهیونگ زده شده بود و اون پسر گذشته که حالا برای خودش مردی شده بود، قرار بود دوباره به بهشتش برگرده و از این جهنم ناجوانمردانه نجات پیدا کنه...
تهیونگ که متوجه گذر زمان نشده بود، با نگاه کردن به ساعتش فهمید حدود بیست دقیقه س که توی اتاقه و اینکه الکس تا الان سراغش رو نگرفته لطف بزرگی بوده.
با خم شدن روی صورت جونگکوک بوسه ی کوتاهی به پیشونیش زد و با بلند شدن از روی تخت، پتوی جونگکوک رو برداشت و آروم روش کشید و از اتاق خارج شد و با بستن در اتاق و برگردوندن سرش از روی در وارد نشیمن شد و الکس رو دید که سرگرم جمع و جور کردن ریخت و پاش هاشونه.
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
بعد از دیدن حالت خوابیدن جونگکوک نتونست مقاومت کنه و آروم لبه ی تخت نشست و انگشتاش رو با احتیاط روی صورت کوکی کوچولوش کشید.
زیرلب گفت:
_پسر چیشد که من و تو انقدر از هم جدا شدیم...
درسته خودش جواب این سوال رو میدونست ولی هنوز نتونسته بود باور کنه اون اتفاق باعث همه ی این سختیا شده بود. شاید جونگکوک چیزی نمیدونست ولی تهیونگ مثل گناهکاری بود که توی جهنم بین آتیش داغ و مار های سمی گیر کرده و هیچ راه برگشتی نداره...ولی این فقط حس الان تهیونگ بود، کسی چه میدونست؟
شاید اعمال و گناهان یه فرد دیگه ای به نام تهیونگ زده شده بود و اون پسر گذشته که حالا برای خودش مردی شده بود، قرار بود دوباره به بهشتش برگرده و از این جهنم ناجوانمردانه نجات پیدا کنه...
تهیونگ که متوجه گذر زمان نشده بود، با نگاه کردن به ساعتش فهمید حدود بیست دقیقه س که توی اتاقه و اینکه الکس تا الان سراغش رو نگرفته لطف بزرگی بوده.
با خم شدن روی صورت جونگکوک بوسه ی کوتاهی به پیشونیش زد و با بلند شدن از روی تخت، پتوی جونگکوک رو برداشت و آروم روش کشید و از اتاق خارج شد و با بستن در اتاق و برگردوندن سرش از روی در وارد نشیمن شد و الکس رو دید که سرگرم جمع و جور کردن ریخت و پاش هاشونه.
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
۲.۶k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.