p7
ساعت ۵:۳٠
صدای بلندی تو خونه پخش شد
همه بیدار شدن
ویو شوگا
صدای بلندی شنیدم از اتاق لیسا بود دیدم همه اعضا دارن میرن اونجا سریع رفتم جلو در خون بود با استرس زیاد به اعضا رفتیم داخل دیدم لیسا دستاش پر از خونه
شوگا: چیشده( فریاد و نگران)
کوک: چیکار کردی با خودت نمیفهمی رگتو بزنی میمیری؟( بلند)
لیسا فقط گریه میکرد
شوگا بلندش کرد بردتش دکتر پانسمانش کردن
دکتر: اگه یه بار دیگه این اتفاق بیفته قول نمیدم بتونیم کمکش کنیم
بعد از یک هفته لیسا مرخص شد
اتاقش اماده بود رفت و رو تختش خوابید
شوگا: نمیدونم چرا اینکارو کرده اگه یه بار دیگه این کارو کرد چیکار کنم
جیمین: بین شما دوتا چیزی هست؟(لبخند مشکوک)
شوگا: رو اب بخندی پدر سگ
هنوز جواب نداده ( صورتش قرمز)
اعضا: اووو داداش شوگامون عاشق شده
شوگا: بسه ( خجالت زده)
کوک: اینبار لیسا یه تنبیهی میشه تا دیگه از این فکرا نکنه نظرت چیه شوگا
شوگا: باشه ولی آرامش خودت رو حفظ کن
جی هوپ: کوک به دل این عاشق رحم کن 🤣
کوک: باشه ولی قول نمیدم 😂
لیسا بیدار شد...
صدای بلندی تو خونه پخش شد
همه بیدار شدن
ویو شوگا
صدای بلندی شنیدم از اتاق لیسا بود دیدم همه اعضا دارن میرن اونجا سریع رفتم جلو در خون بود با استرس زیاد به اعضا رفتیم داخل دیدم لیسا دستاش پر از خونه
شوگا: چیشده( فریاد و نگران)
کوک: چیکار کردی با خودت نمیفهمی رگتو بزنی میمیری؟( بلند)
لیسا فقط گریه میکرد
شوگا بلندش کرد بردتش دکتر پانسمانش کردن
دکتر: اگه یه بار دیگه این اتفاق بیفته قول نمیدم بتونیم کمکش کنیم
بعد از یک هفته لیسا مرخص شد
اتاقش اماده بود رفت و رو تختش خوابید
شوگا: نمیدونم چرا اینکارو کرده اگه یه بار دیگه این کارو کرد چیکار کنم
جیمین: بین شما دوتا چیزی هست؟(لبخند مشکوک)
شوگا: رو اب بخندی پدر سگ
هنوز جواب نداده ( صورتش قرمز)
اعضا: اووو داداش شوگامون عاشق شده
شوگا: بسه ( خجالت زده)
کوک: اینبار لیسا یه تنبیهی میشه تا دیگه از این فکرا نکنه نظرت چیه شوگا
شوگا: باشه ولی آرامش خودت رو حفظ کن
جی هوپ: کوک به دل این عاشق رحم کن 🤣
کوک: باشه ولی قول نمیدم 😂
لیسا بیدار شد...
۳.۰k
۱۱ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.