part: 70
"𝐦𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲"
"ویو انالی"
نمیدونم ولی انگار حال تهوه داستم که سری رو تخت نشستم و بعد بلند شدم و دوییدم سمت سرویس
تا جاییه تونستم داشتم بالا اودم جوری که معدم میسوخت
انا: ایییییییی
دلم میسوخت( حامله نیست😐😑)
در سرویس باز شد که تهیونگ امد داخل
این بیادر بود!؟؟
ته: خوبی؟
انا: نه
ته: اخیی ضعف کردی😂
انا :دلم درد میکنه😭
تهیونگگ امد جلوم زو زانوش نشست
ته: اشکال نداره یکم خودتو کنترل کن ...قول میدم خوب میشی
یه دفعه بلندم کرد و از اتاق برد بیرون
رو تخت نشوندم
ته: وایسا برات قرص بیارم
ملافه تخت خوnیی بود
تهیونگ رفت و با اب و قرص برگشت
قرصو خوردم
ته: به امیده روزی که بخواطره بارداری بالا بیاریی
انا: تهیونگگ
ته: بله رئیس؟...ببینم من یه لباس دیگه هم گرفتم نه؟...مطمئن باش برایه اون دیگه دو قلو بارداری
انا: عه؟چه خوب ( تغییر مود)
ته: میخوای بزی حموم؟
انا: نه ..فقط این ملافه رو عوص کن
ته: چرا ؟
به ملافه نگاه کرد
ته: اوهه.خوبه که نشونه مال من شدنته ...ببینم توکه با کسی نبود...پس این لوnدی بازیاتو از کحا یاد گرفتی
انا: این چند وقت که پیش تو بودم چییزی هست که یاد نگرفته باشم؟
ته: عه؟ پس بخواطر منه.....نترسس انقدر اموزشت میدم که یپا استاد شی
انا: من شکلات داغ میخواام
ته: مطمعنی باردار نیستی
انا: عهه....میخوام داغه خوبم میکنه
ته: چشم فرشته....
لبخنده گنده ایی رو لbم نشست
تهیونگ رفت و بعد از ۲۰ دقیقه با یه ماگ شکلاتی امد( ادمنتونم میخواد)
شیوان و با اینکه داغ بود با سرعت زیادی خوردم
و چون خیسیه دور دهنم و هس میکردم خودم پاکش کردم
..........
ادمین خسته شد😐
فردای ه عالمه میزارم
"ویو انالی"
نمیدونم ولی انگار حال تهوه داستم که سری رو تخت نشستم و بعد بلند شدم و دوییدم سمت سرویس
تا جاییه تونستم داشتم بالا اودم جوری که معدم میسوخت
انا: ایییییییی
دلم میسوخت( حامله نیست😐😑)
در سرویس باز شد که تهیونگ امد داخل
این بیادر بود!؟؟
ته: خوبی؟
انا: نه
ته: اخیی ضعف کردی😂
انا :دلم درد میکنه😭
تهیونگگ امد جلوم زو زانوش نشست
ته: اشکال نداره یکم خودتو کنترل کن ...قول میدم خوب میشی
یه دفعه بلندم کرد و از اتاق برد بیرون
رو تخت نشوندم
ته: وایسا برات قرص بیارم
ملافه تخت خوnیی بود
تهیونگ رفت و با اب و قرص برگشت
قرصو خوردم
ته: به امیده روزی که بخواطره بارداری بالا بیاریی
انا: تهیونگگ
ته: بله رئیس؟...ببینم من یه لباس دیگه هم گرفتم نه؟...مطمئن باش برایه اون دیگه دو قلو بارداری
انا: عه؟چه خوب ( تغییر مود)
ته: میخوای بزی حموم؟
انا: نه ..فقط این ملافه رو عوص کن
ته: چرا ؟
به ملافه نگاه کرد
ته: اوهه.خوبه که نشونه مال من شدنته ...ببینم توکه با کسی نبود...پس این لوnدی بازیاتو از کحا یاد گرفتی
انا: این چند وقت که پیش تو بودم چییزی هست که یاد نگرفته باشم؟
ته: عه؟ پس بخواطر منه.....نترسس انقدر اموزشت میدم که یپا استاد شی
انا: من شکلات داغ میخواام
ته: مطمعنی باردار نیستی
انا: عهه....میخوام داغه خوبم میکنه
ته: چشم فرشته....
لبخنده گنده ایی رو لbم نشست
تهیونگ رفت و بعد از ۲۰ دقیقه با یه ماگ شکلاتی امد( ادمنتونم میخواد)
شیوان و با اینکه داغ بود با سرعت زیادی خوردم
و چون خیسیه دور دهنم و هس میکردم خودم پاکش کردم
..........
ادمین خسته شد😐
فردای ه عالمه میزارم
۲۷.۱k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.