فیک کوکpt7
آنیونگگگگگگگگ*^*
بالاخره امتحانامون تموم شددددد پارتی پارتی یِههههههههه خیلی خوشحالممممم༎ຶ‿༎ຶ
(کوک ویو)
+اتاق من کجاست؟
*چیچی؟ تو پیش من میخوابی گلابی!
+مرض!ترجیح میدم تو پارک بخوابم تا با تو باشم
*هوی گلابی،مگه روز اول به تو نگفتم رو حرف من حرف نمیاری؟
+چ..چرا ولی....
* ولی نداریم، پیش من میخوابی تمام!
+کوک؟
*ها
+تو حیوونی؟(پدصگ آدم باش وگرنه زندت نمیزارم🤌🏻🔪)
*منظورت چیه اونوقت؟
+زبون آدمیزاد نمیفهمی که! پس یچی هستی به جز آدم!
*خب اگه امشب نیای پیش این حیوون ,شب ک رفتی تو اتاق خودت به روش خودم تلافی میکنم اونم بد!
+باشه باشه! چته تو بیشور؟بزار یه شب بشه بعدا وحشی بازیاتو شروع کن!
* چی میگی؟ ا.ت خیلی منحرفیییی!من فقط دستو پاتو میبندم به تخت و روت پارچ آب یخ میریزم که آدم شی! همین!
+ಠ_ಠ
بغل کردم و بردمش تو آشپزخونه
* گشنمه
+بدرک! مگه من گشنمه به تو میگم؟
* ببینم تو اصن احساس محبت سرت میشه؟
+معلومه!
"ا.تتتت (داد)
+چتههههههه؟(داد)
"بابات پیام داده کدوم گوری رفتی گفتم پیش ا.ت(اومد تو آشپزخونه )
+خب..؟
"گفت برگرد
* بده من گوشیو (پیامش به بابای ا.ت:! تو به ا.ت گفتی بیاد پیش من اونم با یونا اومد. تو حق اینکه دخترتو بندازی بیرون و دوستشو نگه داری نداری!حالا هم پاتو از زندگی جفتشون بکش بیرون پدرزن!)(آفرین به غیرتت پسرم(⌐■-■)) (روبه یونا) اگه بازم پیام داد شمارشو بلاک کن
"ببینم تو با همه انقد راحتی؟
*توچی؟
"منظور؟
*خیلی راحت بامن حرف نمیزنی؟
"اگه ناراحتی بهت اطاعت کنیم ارباب جئون!
*نمیخواد بابا
+هی منم تو این خونه هستماااااا!چخبره دختر دخترخاله پسرخاله شدین؟
*تو یه حسودِ کیوتی(خنده)
+ کی گفته من حسودم؟
"منم شاهدم حسودی کردی!
+تو ببند!
*من هنوزم گشنمه ها!
+یوناااااع
"هااااااع
+پاشو برای این اسب آبی غذا درست کن
"رو چشام!(رفت آشپرخونه)
*حالا شدم اسب آبی؟
+خب میگن اسب آبی ۷برابر وزن خودش غذا میخوره... توهم که یکسره گشنته!
*اطلاعات علمی زن ماهم که صفره!(زن؟@‿@) اونی که میگی اسبه نه اسب آبی!
+مگه ...اسب آبی همون اسبی که تو آب زندگی میکنه نیست؟
*ودف...معلومه که نه!
+پس تو اسب منی!
*توهم..(گوشیش زنگ میخوره)
+کیه؟
*مگه شبی که من ازت پرسیدم با کی دردودل میکنی جوابمو دادی که من بخوام الان جوابتو بدم؟(ا.ت دخترم مقصر همه ی اینا خودتی.. سعی کن انسان باشی،بچم فقط دلش میخواد تلافی کنه!🤌🏻)
(مکالمه:
*الو سوهون؟
_آقا، من برای امروز و فردا مرخصی نیاز دارم...مادر بزرگم رفته کما..
*امیدوارم حال مادربزرگت خوب بشه! میتونی بری،من فردا کار خاصی ندارم.
_ممنون ،شب بخیر)
+چیشد؟
*سوهون مرخصی میخواست..مادربزرگش تو کماست
+بیچاره!خوب شد بهش مرخصی دادی
*اوهوم! من فردا تمام و کمال در اختیار گلابی چشم عسلیم هستم
سرمو بردم و جلو و یهویی لباشو بوسیدم که تعجب کرد و دست و پا میزد تا ولش کنم ولی زور کنار دادنمو نداشت،یه گاز از لباش گرفتم که مجبور شد همکاری کنه و هردو یه بوسه ی شیرین و تجربه کردیم:)
"جونگ کوک غذا....وااااایییییییییییی بالاخرههههههههه! من میخوام خاله بشممممممممممممم! ادامه بدین ادامه بدین من مزاحم نمیشمممممممم(همچین از ذوق دویید سمت هال که انگار داشت یورتمه میرفت🤣)
بعد اینکه هردوتامون نفس کم آوردیم ازش جدا شدم
*بریم که غذا سرد شدD:
+بیشور این چ غلطی بود که خوردی؟
*تازه قراره بیشتر شه!(خنده) بیبی شب باهات کار دارم!
+(از رو اپن پرید پایین و عین سگ دویید دنبال کوک) بیشور منحرف!وایسا کارت دارم!
فقط وایسادم و خندیدم که کفری شد و زد تو شکمم که بلندش کردم
+عهههههه منو بزار زمینننن
*کوچولو ازم معذرت خواهی کن!
+غذا سرد میشه هااااااا
*دَرَک! میدم یونا گرمش کنه!
+خب.... ببخشید! حالا بزارم پایین!
بالاخره امتحانامون تموم شددددد پارتی پارتی یِههههههههه خیلی خوشحالممممم༎ຶ‿༎ຶ
(کوک ویو)
+اتاق من کجاست؟
*چیچی؟ تو پیش من میخوابی گلابی!
+مرض!ترجیح میدم تو پارک بخوابم تا با تو باشم
*هوی گلابی،مگه روز اول به تو نگفتم رو حرف من حرف نمیاری؟
+چ..چرا ولی....
* ولی نداریم، پیش من میخوابی تمام!
+کوک؟
*ها
+تو حیوونی؟(پدصگ آدم باش وگرنه زندت نمیزارم🤌🏻🔪)
*منظورت چیه اونوقت؟
+زبون آدمیزاد نمیفهمی که! پس یچی هستی به جز آدم!
*خب اگه امشب نیای پیش این حیوون ,شب ک رفتی تو اتاق خودت به روش خودم تلافی میکنم اونم بد!
+باشه باشه! چته تو بیشور؟بزار یه شب بشه بعدا وحشی بازیاتو شروع کن!
* چی میگی؟ ا.ت خیلی منحرفیییی!من فقط دستو پاتو میبندم به تخت و روت پارچ آب یخ میریزم که آدم شی! همین!
+ಠ_ಠ
بغل کردم و بردمش تو آشپزخونه
* گشنمه
+بدرک! مگه من گشنمه به تو میگم؟
* ببینم تو اصن احساس محبت سرت میشه؟
+معلومه!
"ا.تتتت (داد)
+چتههههههه؟(داد)
"بابات پیام داده کدوم گوری رفتی گفتم پیش ا.ت(اومد تو آشپزخونه )
+خب..؟
"گفت برگرد
* بده من گوشیو (پیامش به بابای ا.ت:! تو به ا.ت گفتی بیاد پیش من اونم با یونا اومد. تو حق اینکه دخترتو بندازی بیرون و دوستشو نگه داری نداری!حالا هم پاتو از زندگی جفتشون بکش بیرون پدرزن!)(آفرین به غیرتت پسرم(⌐■-■)) (روبه یونا) اگه بازم پیام داد شمارشو بلاک کن
"ببینم تو با همه انقد راحتی؟
*توچی؟
"منظور؟
*خیلی راحت بامن حرف نمیزنی؟
"اگه ناراحتی بهت اطاعت کنیم ارباب جئون!
*نمیخواد بابا
+هی منم تو این خونه هستماااااا!چخبره دختر دخترخاله پسرخاله شدین؟
*تو یه حسودِ کیوتی(خنده)
+ کی گفته من حسودم؟
"منم شاهدم حسودی کردی!
+تو ببند!
*من هنوزم گشنمه ها!
+یوناااااع
"هااااااع
+پاشو برای این اسب آبی غذا درست کن
"رو چشام!(رفت آشپرخونه)
*حالا شدم اسب آبی؟
+خب میگن اسب آبی ۷برابر وزن خودش غذا میخوره... توهم که یکسره گشنته!
*اطلاعات علمی زن ماهم که صفره!(زن؟@‿@) اونی که میگی اسبه نه اسب آبی!
+مگه ...اسب آبی همون اسبی که تو آب زندگی میکنه نیست؟
*ودف...معلومه که نه!
+پس تو اسب منی!
*توهم..(گوشیش زنگ میخوره)
+کیه؟
*مگه شبی که من ازت پرسیدم با کی دردودل میکنی جوابمو دادی که من بخوام الان جوابتو بدم؟(ا.ت دخترم مقصر همه ی اینا خودتی.. سعی کن انسان باشی،بچم فقط دلش میخواد تلافی کنه!🤌🏻)
(مکالمه:
*الو سوهون؟
_آقا، من برای امروز و فردا مرخصی نیاز دارم...مادر بزرگم رفته کما..
*امیدوارم حال مادربزرگت خوب بشه! میتونی بری،من فردا کار خاصی ندارم.
_ممنون ،شب بخیر)
+چیشد؟
*سوهون مرخصی میخواست..مادربزرگش تو کماست
+بیچاره!خوب شد بهش مرخصی دادی
*اوهوم! من فردا تمام و کمال در اختیار گلابی چشم عسلیم هستم
سرمو بردم و جلو و یهویی لباشو بوسیدم که تعجب کرد و دست و پا میزد تا ولش کنم ولی زور کنار دادنمو نداشت،یه گاز از لباش گرفتم که مجبور شد همکاری کنه و هردو یه بوسه ی شیرین و تجربه کردیم:)
"جونگ کوک غذا....وااااایییییییییییی بالاخرههههههههه! من میخوام خاله بشممممممممممممم! ادامه بدین ادامه بدین من مزاحم نمیشمممممممم(همچین از ذوق دویید سمت هال که انگار داشت یورتمه میرفت🤣)
بعد اینکه هردوتامون نفس کم آوردیم ازش جدا شدم
*بریم که غذا سرد شدD:
+بیشور این چ غلطی بود که خوردی؟
*تازه قراره بیشتر شه!(خنده) بیبی شب باهات کار دارم!
+(از رو اپن پرید پایین و عین سگ دویید دنبال کوک) بیشور منحرف!وایسا کارت دارم!
فقط وایسادم و خندیدم که کفری شد و زد تو شکمم که بلندش کردم
+عهههههه منو بزار زمینننن
*کوچولو ازم معذرت خواهی کن!
+غذا سرد میشه هااااااا
*دَرَک! میدم یونا گرمش کنه!
+خب.... ببخشید! حالا بزارم پایین!
۹.۵k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.