pt: ¹¹♡bad boy

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یونا: خب الان که پیدا شد میرم دوباره خونه هامون
تهیونگ: بله
یورا: یعنی دیگه ددی رو نمیبینیم؟
تهیونگ: ببین دختر جون نکنه میخاری
یورا: اومم اره بد جور
«تهیونگ اومد بلند شه که ا/ت دستش رو گرفت»
ا/ت: اخه واقعا برای یه چیز کوچیک چرا دعوا میکنین
کان: حالا کی میریم
تهیونگ: امشب
ا/ت: نمیشه زود تر بریم اخه اینجا گرگ و اینا داره
تهیونگ: نکنه میترسی؟
ا/ت: ن.. نبابا
سوهو: یه سوال آقای تهیونگ
تهیونگ: بله
سوهو: چرا انقدر با بیبی من گرلم حرف میزنی؟
تهیونگ:«با لحن حرصی» بیبی ها اومم مبارکه
ا/ت: سوهو چرا چرتو پرت میگی
سوهو: ع.. عه عشقم نفسم زندگیم
تهیونگ:«با لحن اروم و کمی عصبی» بچها همه سوار وَن بشید زودتر میریم فکنم حق با ا/ت هست
«بچها رفتن و ا/ت تنها موند با تهیونگ و سوهو»
ا/ت: وایی سوهو اون چه حرفی بود
سوهو: هیچی خواستم ببینم دوست پسرته یا نه که با این رفتارت فهمیدم خیالت راحت دیگه وارد زندگیت نمیشم «قطره اشکی از گونش سُر خورد»
ا/ت: س.. سوهو
«بلند شد و به سمت وَن رفت»
تهیونگ: بیبی گرل
ا/ت: تهیونگ ساکت ساکت «زیر لب»
ای خدا من الان دل بچه مردمو شکوندم
تهیونگ: حقشه
ا/ت: دیگه نه کاری باهام داشته باش نه کاری باهات دارم
«وَن دیگه رفته بود»
تهیونگ: فکر کردی همینجوریییییهههه هااااااا«با داد»
من هیچ وقت عاشق نشدم الانم که عاشق تو شدمم این کارو میکنی هق ببین ا/ت باهام لج کنی من میدونمو تو اون روی سگ منو ندیدی
ا/ت: فکر کردی منم قلب ندارم منم دلم نمیسوزه
ولی فکر نکن چونکه پولداری میتونی به رخ من بکشی منم دست کمی از تو ندارممممم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حمایتتتتتتتتتت کن 🥺🥲💜
ـــــــــــــــــــــــــــــ♡ـــــــــــــــــــــــــــــــ