فیک عشق کودکی من
پارت ۲۳
* بعد صبحونه*
کوک: ( داشتیم تو خیابونا میگشتیم و حرف میزدیم که جونگ یول شروع کرد دوباره به لجبازی..از کالسکه درش آوردم و جلوتر از ما میرفت چون آقا قهر بودن) نمیدونم چرا جونگ یول شبیه منه ولی رفتاراش به ا/ت کشیده شده :/..لجباز..مغرور البته کمی مغرور ولی احساساتی و مهربون
ا/ت: اهم جونگ یول داره از راس دید خارج میشه ها
کوک: اههه ( دویدم سمتش و بغلش کردم که جیغ میزد و گریه میکرد)
ا/ت: کوککک بزارش پایین وقتی میبینی تقلا میکنه ( از کوک گرفتمش که آروم شد)
نامجون: شاید خوابش میاد اینقدر لجبازی میکنه!
ا/ت: تا اینو گفت جونگ یول خمیازه کشید*..آخه من الان کجا شیرش بدم بخوابه
کوک: بیا بریم داخل یکی از پاساژ ها تو اتاق شیردهی..اونجا بخوابونش
*****
ا/ت: اتاق رو پیدا کردم* شما برید پاساژو بگردید من بیام
****
* بعد صبحونه*
کوک: ( داشتیم تو خیابونا میگشتیم و حرف میزدیم که جونگ یول شروع کرد دوباره به لجبازی..از کالسکه درش آوردم و جلوتر از ما میرفت چون آقا قهر بودن) نمیدونم چرا جونگ یول شبیه منه ولی رفتاراش به ا/ت کشیده شده :/..لجباز..مغرور البته کمی مغرور ولی احساساتی و مهربون
ا/ت: اهم جونگ یول داره از راس دید خارج میشه ها
کوک: اههه ( دویدم سمتش و بغلش کردم که جیغ میزد و گریه میکرد)
ا/ت: کوککک بزارش پایین وقتی میبینی تقلا میکنه ( از کوک گرفتمش که آروم شد)
نامجون: شاید خوابش میاد اینقدر لجبازی میکنه!
ا/ت: تا اینو گفت جونگ یول خمیازه کشید*..آخه من الان کجا شیرش بدم بخوابه
کوک: بیا بریم داخل یکی از پاساژ ها تو اتاق شیردهی..اونجا بخوابونش
*****
ا/ت: اتاق رو پیدا کردم* شما برید پاساژو بگردید من بیام
****
۱۵.۶k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.