𝐏𝐀𝐑𝐓 ⁹
عمیق مثل دریا ( ᎠᎬᎬᏢ ᏞᏆᏦᎬ ͲᎻᎬ ՏᎬᎪ )𝐏𝐀𝐑𝐓 ⁹
¥ که اینطور خب من برم واگرنه اون زن قلدره میاد پارممیکنه + باشه مواظب باش . رفتمتو اتاقم ذهنمدرگیر ابن بود چرا نامزدش باشم و اینا خوابم برد با صدای چن نفر بلند شدم ساعت پنچ بود زودی پریدم تو حموم و بعد چن مین اومدم بیرون و لباس پوشیدم داشتمموهامو خشک میکردم یه دختر اومد تو ٪ سلام عزیزم + سلام شما چقدر خوش رو هستین . لبخند زد یه سشوار برداشت و موهامو خشک کرد بعدش موهامو موجی کرد ٪ خب جلوت همموجی باشه + هر جور خودتون می دونید ٪ خب پایینش رو موجی میکنم . چن تا موگیر جلوم گرفت یه دونش بود ریز کاری داشت ( میذارمعکسشو ) ازش خوشم اومد و انتخابش کردم یه تافت به موهامزد ٪ میکاپ ملایم بهت میاد + حله . میکاپ و کرد و لباسم رو داد ٪ قشنگشدی من میرم بیرون + ازتون ممنونم . با خنده گفت خواهش میکنم و رفت . لباس رو پوشیدم کفشم رو از جعبه برداشتم و پوشیدم ( میزارم )جلوی آینه خودمو نگاه کردم + پدر سوختهتو کی انقدر خوشگل بودی وایی به هوطوک فحش دادم نه ندادم اون که پدر اصلیم نیست ولی در حال حاضر هست بهر حال یه ریز هندی زدم صدای در اومد + بیا تو ¥ خانم لطفا بیاید پایین و من همراهتون میکنم + چشم هیونا خانم . اومد سمتم و دم در گوشم گفت ¥ زیبا شدی عشخم شماره میدی . متقابل در گوشش گفتم + جوننن حتما . دوتایی خندیدیم و رفتیمپایین ¥ داخل باغن + اوکی . رفتیم تو باغ هوسوک داشت حرف میزد راهم رو با هیونا جدا کردم و رفتم سمتش دستم رو دور دست هوسوک حلقه کردم + یوبو ( نمی دونم درست نوشتم ولی کلمه کره ای خیلی کیف میده الان😂 ) _ سلام عزیزم ٪ آه هوسوک ایشون هموننامزدت هستن _ بله + سلام . یه تعظیمکوچیکی کردم ٪ آه دخترم راحت باش عجب نامزد مودبی . یه لبخند زدم . از کنار مرده رفتیم + دوست ندارم بگم ولی میگم سلیقه ات خوبه . رنگ لباسم سفید بود و مال هوسوک سیاه ترکیب خوبی داشت ( میزارم ) . نامجون: به داداش چه کردی _ ما اینیم . پسرا خندیدن _ من برمآقای کیم اومد همراهش رفتم _ سلامآقای کیم ٪ سلام آقای جانگ چه تدارکاتی _ برای دو شرکته .دوتایی دست دادن پیرمرده دستشو گرفت جلوم و منم دستشو گرفتم + سلام قربان بهتون تبریک میگم ٪ زنده باشید _ پسرتون کجاست ٪ الان میاد اون هاش باید....باهم جور شید قراره آینده شرکت ها شین حتما پدرت هم اینو میخاد راستی چرا نیومدن _ کم کم میرسن . یه پسر اومد پیشمون ٪ سلام پدر سلام آقای جانگ . پسره و هوسوک دست دادن دستشو گرفت جلوم زشت بود اگر دست نمیدادم + سلام . پسره: خوشبختم دستمو از تو دستش در آوردم _ لطفا از خودتون پذیرایی کنید . ازشون دور شدیم + میشه برم یه شراب بردارم _ نه + چرا _ هنوز نمیدونی وقتی پیش یه پسری نباید به پسر دیگه ای دست بدی + خوب دستش رو آورده بود جلو زشت بود _ زشت باشه .یه خانم اومد سمتمون _ بعدا درموردش حرف میزنیم ٪ سلام قربان بهتون تبریک میگم _ ممنون .منم یه لبخندی زدم . دست یه نفر خورد به باسنم ( جررر فکر کنید تصادفی بود مثلا مثل ما یهو دستمون میخوره به باسن دوستمون 😂 عجب مثالی )
¥ که اینطور خب من برم واگرنه اون زن قلدره میاد پارممیکنه + باشه مواظب باش . رفتمتو اتاقم ذهنمدرگیر ابن بود چرا نامزدش باشم و اینا خوابم برد با صدای چن نفر بلند شدم ساعت پنچ بود زودی پریدم تو حموم و بعد چن مین اومدم بیرون و لباس پوشیدم داشتمموهامو خشک میکردم یه دختر اومد تو ٪ سلام عزیزم + سلام شما چقدر خوش رو هستین . لبخند زد یه سشوار برداشت و موهامو خشک کرد بعدش موهامو موجی کرد ٪ خب جلوت همموجی باشه + هر جور خودتون می دونید ٪ خب پایینش رو موجی میکنم . چن تا موگیر جلوم گرفت یه دونش بود ریز کاری داشت ( میذارمعکسشو ) ازش خوشم اومد و انتخابش کردم یه تافت به موهامزد ٪ میکاپ ملایم بهت میاد + حله . میکاپ و کرد و لباسم رو داد ٪ قشنگشدی من میرم بیرون + ازتون ممنونم . با خنده گفت خواهش میکنم و رفت . لباس رو پوشیدم کفشم رو از جعبه برداشتم و پوشیدم ( میزارم )جلوی آینه خودمو نگاه کردم + پدر سوختهتو کی انقدر خوشگل بودی وایی به هوطوک فحش دادم نه ندادم اون که پدر اصلیم نیست ولی در حال حاضر هست بهر حال یه ریز هندی زدم صدای در اومد + بیا تو ¥ خانم لطفا بیاید پایین و من همراهتون میکنم + چشم هیونا خانم . اومد سمتم و دم در گوشم گفت ¥ زیبا شدی عشخم شماره میدی . متقابل در گوشش گفتم + جوننن حتما . دوتایی خندیدیم و رفتیمپایین ¥ داخل باغن + اوکی . رفتیم تو باغ هوسوک داشت حرف میزد راهم رو با هیونا جدا کردم و رفتم سمتش دستم رو دور دست هوسوک حلقه کردم + یوبو ( نمی دونم درست نوشتم ولی کلمه کره ای خیلی کیف میده الان😂 ) _ سلام عزیزم ٪ آه هوسوک ایشون هموننامزدت هستن _ بله + سلام . یه تعظیمکوچیکی کردم ٪ آه دخترم راحت باش عجب نامزد مودبی . یه لبخند زدم . از کنار مرده رفتیم + دوست ندارم بگم ولی میگم سلیقه ات خوبه . رنگ لباسم سفید بود و مال هوسوک سیاه ترکیب خوبی داشت ( میزارم ) . نامجون: به داداش چه کردی _ ما اینیم . پسرا خندیدن _ من برمآقای کیم اومد همراهش رفتم _ سلامآقای کیم ٪ سلام آقای جانگ چه تدارکاتی _ برای دو شرکته .دوتایی دست دادن پیرمرده دستشو گرفت جلوم و منم دستشو گرفتم + سلام قربان بهتون تبریک میگم ٪ زنده باشید _ پسرتون کجاست ٪ الان میاد اون هاش باید....باهم جور شید قراره آینده شرکت ها شین حتما پدرت هم اینو میخاد راستی چرا نیومدن _ کم کم میرسن . یه پسر اومد پیشمون ٪ سلام پدر سلام آقای جانگ . پسره و هوسوک دست دادن دستشو گرفت جلوم زشت بود اگر دست نمیدادم + سلام . پسره: خوشبختم دستمو از تو دستش در آوردم _ لطفا از خودتون پذیرایی کنید . ازشون دور شدیم + میشه برم یه شراب بردارم _ نه + چرا _ هنوز نمیدونی وقتی پیش یه پسری نباید به پسر دیگه ای دست بدی + خوب دستش رو آورده بود جلو زشت بود _ زشت باشه .یه خانم اومد سمتمون _ بعدا درموردش حرف میزنیم ٪ سلام قربان بهتون تبریک میگم _ ممنون .منم یه لبخندی زدم . دست یه نفر خورد به باسنم ( جررر فکر کنید تصادفی بود مثلا مثل ما یهو دستمون میخوره به باسن دوستمون 😂 عجب مثالی )
۵۹.۸k
۲۵ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.