ادامه پارت 9
-جناب کیم...خوش اومدین.بفرمایید داخل.
بعد از اینکه دستم رو گرفت خیلی محترمانه بوسه کوچیکی روش زد..
+خیلی ممنون.
یه لحظه فکر کردم تو یه رویام و درسته اون رویا ۳۰ ثانیه بیشتر طول نکشید.دوباره شد همون بچه پررو.بدون اینکه چیزی بگه اومد داخل و جلوتر از من خیلی راحت رفت رو کاناپه نشست.طوری که انگار خونه باباشه.
-بازم شریکتون رو کنارتون نمیبینم.
+ارع....قرار بود باهم بیایم ولی کاری براش پیش اومد.
-جالبه.
و شروع کردیم جدی راجب معامله حرف زدیم.قرار شد حتی شریک هم بشیم.حین حرفامون خدمتکارا پذیرایی میکردن تا اینکه سرخدمتکار اومد.
&خانم کار ما تموم شد.اگر اجازه بدین دیگه بریم.
-میتونین برین و حتما اضافه کار در نظر گرفته میشه.
&ممنون خانم ما دیکه میریم.
بعدشم خدمتکارا رفتن.دیگه نمیتونستم لباسای بیرونی رو تحمل کنم داشتم توش خفه میشدم.
-عاا اگر مشکلی نیس چند لحظه تنها بمونید من باید لباسم رو عوض کنم.
+نع....میتونی بری.
از پله ها رفتم بالا و رسیدم جلو در اتاقم و داخل شدم.حوصله روشن کردن چراغ روشن کردن نداشتم.یه کراپ و شرتک راحتی برداشتم که بپوشم.یه دفعه رفتم تو فکر.یه وقت بد نباشه جلو این پسره زیادی راحت باشم؟
نبابا اینجا خونمه اصلا دلم میخواد هر طور دوس دارم لباس می پوشم.
لباسام رو کامل درآوردم و شورتک و پام کردمو کراپم رو هم تن کردم.تازه خواسم برم طرف در که یهو باز شد...
-میشه بدونم برای چی سرتو انداختی اومدی تو؟مگه بهت اجازه دادم؟
بعد از اینکه سرتاپامو کامل بررسی کرد گف
+قبلا هم گفتم.واسه کاری که توانایی انجامش رو دارم اجازه نمیگیرم.
و کم کم به طرفم قدم برداشت.
-گفتم میخوام لباس عوض کنم.اگر لباس تنم نبود میخواستی چیکار کنی؟؟
+چقدر مطمئنی که تا چند دقه دیگه تنت باشع؟
-ها؟
همینطور که رسیدن به تخت حرفامونم قط شد.طرف دیوونس.یه دفعه با شتاب هلم داد.دیگه داشتم ازش میترسیدم. زبونم بند اومده بود.بعد از کلنجار دستامو گرفت و بعد کراپ رو تو تنم پاره کرد.دستشو انداخت زیر کمرم و رفت بالا تر و از پشت بازش کرد.
بعد از این کارش قطره های آب از گوشه چشمم میومد پایین که روم خیمه زد.
شروع کرد کیس مارک گذاشتن رو سینه ام.کیس مارکش خیلی درد داشت.سعی میکردم به خاطر درد ناله نکنم اما نمیتونستم.وحشیانه مک میزد و خیلی سفت با دستش اون یکی رو فشار میداد.تو درد و ناله غرق بودم که حس کردم کم کم خوشم اومد و یه چیزی ازم آزاد شد.
که بعد از ۲ تا ۳ دقه ولم کرد.
+مزش خوب بود.
بعد از اینکه اینو گفت یهو هلش دادم که از رو بلند شد و بلافاصله یه تیشرت از کشوم برداشتم و از اتاق زدم بیرون و رفتم تو سرویس.یه نگاه به خودم انداختم.چقدر کبود بود.بعد از اینکه تیشرت و تنم کردم یه نگاهی به خودم انداختم.یه اتفاق باورنکردنی؟!
من...من واقعا ارضا شدم؟منی که این همه تا الان زور زدم با یه کیس مارک ارضا شدم.یعنی دیکه همه چی حل بود؟
نمیدونستم ذوق کنم یا عصبی و ناراحت باشم.چرا با این پسر؟چرا با کیم تهیونگ؟
بعد از چند مین بل اخره اومدم بیرون و رفتم پایین.خدایا چرا این انقدر ریلکسه؟؟؟؟دیدم داره جوری رفتار میکنه انگار چیزی اتفاق نیوفتاد منم همونطور رفتار میکردم.راجب کارمون حرف زدیم و قرار شد یه جلسه هم تو شرکت راجب شراکت سه نفره من و کیم تهیونگ و شریکش به اسم لی یونگ داشته باشیم.خلاصه بعد از این حرفا خدافظی کردیمو رفت.تصمیم گرفتم به کسی چیزی نگم حتی به جانگ.تموم شبو خوابم نبرد.هنش داشتم به صحنه های وحشتناکی که اتفاق افتاده بود فکر میکردم.
خخخب بعد مدتها برگشتم
بچه ها شانستون زد و امروز وقت استراحت بیشتر بود بزای همین یه پارت دیگه گذاشتم.
اینم بگما نیستم یه وقت آن فالو نکنید.
بعد از اینکه دستم رو گرفت خیلی محترمانه بوسه کوچیکی روش زد..
+خیلی ممنون.
یه لحظه فکر کردم تو یه رویام و درسته اون رویا ۳۰ ثانیه بیشتر طول نکشید.دوباره شد همون بچه پررو.بدون اینکه چیزی بگه اومد داخل و جلوتر از من خیلی راحت رفت رو کاناپه نشست.طوری که انگار خونه باباشه.
-بازم شریکتون رو کنارتون نمیبینم.
+ارع....قرار بود باهم بیایم ولی کاری براش پیش اومد.
-جالبه.
و شروع کردیم جدی راجب معامله حرف زدیم.قرار شد حتی شریک هم بشیم.حین حرفامون خدمتکارا پذیرایی میکردن تا اینکه سرخدمتکار اومد.
&خانم کار ما تموم شد.اگر اجازه بدین دیگه بریم.
-میتونین برین و حتما اضافه کار در نظر گرفته میشه.
&ممنون خانم ما دیکه میریم.
بعدشم خدمتکارا رفتن.دیگه نمیتونستم لباسای بیرونی رو تحمل کنم داشتم توش خفه میشدم.
-عاا اگر مشکلی نیس چند لحظه تنها بمونید من باید لباسم رو عوض کنم.
+نع....میتونی بری.
از پله ها رفتم بالا و رسیدم جلو در اتاقم و داخل شدم.حوصله روشن کردن چراغ روشن کردن نداشتم.یه کراپ و شرتک راحتی برداشتم که بپوشم.یه دفعه رفتم تو فکر.یه وقت بد نباشه جلو این پسره زیادی راحت باشم؟
نبابا اینجا خونمه اصلا دلم میخواد هر طور دوس دارم لباس می پوشم.
لباسام رو کامل درآوردم و شورتک و پام کردمو کراپم رو هم تن کردم.تازه خواسم برم طرف در که یهو باز شد...
-میشه بدونم برای چی سرتو انداختی اومدی تو؟مگه بهت اجازه دادم؟
بعد از اینکه سرتاپامو کامل بررسی کرد گف
+قبلا هم گفتم.واسه کاری که توانایی انجامش رو دارم اجازه نمیگیرم.
و کم کم به طرفم قدم برداشت.
-گفتم میخوام لباس عوض کنم.اگر لباس تنم نبود میخواستی چیکار کنی؟؟
+چقدر مطمئنی که تا چند دقه دیگه تنت باشع؟
-ها؟
همینطور که رسیدن به تخت حرفامونم قط شد.طرف دیوونس.یه دفعه با شتاب هلم داد.دیگه داشتم ازش میترسیدم. زبونم بند اومده بود.بعد از کلنجار دستامو گرفت و بعد کراپ رو تو تنم پاره کرد.دستشو انداخت زیر کمرم و رفت بالا تر و از پشت بازش کرد.
بعد از این کارش قطره های آب از گوشه چشمم میومد پایین که روم خیمه زد.
شروع کرد کیس مارک گذاشتن رو سینه ام.کیس مارکش خیلی درد داشت.سعی میکردم به خاطر درد ناله نکنم اما نمیتونستم.وحشیانه مک میزد و خیلی سفت با دستش اون یکی رو فشار میداد.تو درد و ناله غرق بودم که حس کردم کم کم خوشم اومد و یه چیزی ازم آزاد شد.
که بعد از ۲ تا ۳ دقه ولم کرد.
+مزش خوب بود.
بعد از اینکه اینو گفت یهو هلش دادم که از رو بلند شد و بلافاصله یه تیشرت از کشوم برداشتم و از اتاق زدم بیرون و رفتم تو سرویس.یه نگاه به خودم انداختم.چقدر کبود بود.بعد از اینکه تیشرت و تنم کردم یه نگاهی به خودم انداختم.یه اتفاق باورنکردنی؟!
من...من واقعا ارضا شدم؟منی که این همه تا الان زور زدم با یه کیس مارک ارضا شدم.یعنی دیکه همه چی حل بود؟
نمیدونستم ذوق کنم یا عصبی و ناراحت باشم.چرا با این پسر؟چرا با کیم تهیونگ؟
بعد از چند مین بل اخره اومدم بیرون و رفتم پایین.خدایا چرا این انقدر ریلکسه؟؟؟؟دیدم داره جوری رفتار میکنه انگار چیزی اتفاق نیوفتاد منم همونطور رفتار میکردم.راجب کارمون حرف زدیم و قرار شد یه جلسه هم تو شرکت راجب شراکت سه نفره من و کیم تهیونگ و شریکش به اسم لی یونگ داشته باشیم.خلاصه بعد از این حرفا خدافظی کردیمو رفت.تصمیم گرفتم به کسی چیزی نگم حتی به جانگ.تموم شبو خوابم نبرد.هنش داشتم به صحنه های وحشتناکی که اتفاق افتاده بود فکر میکردم.
خخخب بعد مدتها برگشتم
بچه ها شانستون زد و امروز وقت استراحت بیشتر بود بزای همین یه پارت دیگه گذاشتم.
اینم بگما نیستم یه وقت آن فالو نکنید.
۳.۹k
۰۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.