🌾 🍃
🌾 🍃
دلم میخواد یه تخت چوبی بزارم کنجِ دنج حیاط و دروبرشو پرکنم از
شمعدونی و یاس و پیچک و
روزایی که عجیب بوی غروب جمعه میدن
بشینم اونجا و
فروغ بخونم و الهه ناز بنان
گوش بدم و
دفترخاطرات دوران دبیرستان و باز کنم و
یاد ناب ترین رفیق اون دوران و عشق و حالامون بیفتم.
دلم میخواد یه جایی،یه کسی،یه چیزی باشه
که پناه بیارم بهش و منو چند ساعتی دور کنه از این دنیا و هیاهوی آدما و
فارغ از هر مشغله و فکری،
یه چند ساعتی نفس بکشم!
دلم میخواد یه تخت چوبی بزارم کنجِ دنج حیاط و دروبرشو پرکنم از
شمعدونی و یاس و پیچک و
روزایی که عجیب بوی غروب جمعه میدن
بشینم اونجا و
فروغ بخونم و الهه ناز بنان
گوش بدم و
دفترخاطرات دوران دبیرستان و باز کنم و
یاد ناب ترین رفیق اون دوران و عشق و حالامون بیفتم.
دلم میخواد یه جایی،یه کسی،یه چیزی باشه
که پناه بیارم بهش و منو چند ساعتی دور کنه از این دنیا و هیاهوی آدما و
فارغ از هر مشغله و فکری،
یه چند ساعتی نفس بکشم!
۱.۸k
۱۲ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.